کهف

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۸۹، ۰۳:۱۷ ق.ظ

مسئله

بسم الله الرحمن الرحیم

خانه­ای را به زیربنای 68 متر مربع فرض کنید. زن و شوهری با فرزند خود در این خانه زندگی می­کنند.( در واقع زندگی می­کردند.) سن این زن و شوهر را بیست و چهار سال در نظر بگیرید و از اختلاف سنی آن­ها صرف نظر کنید. بعد از ظهری آقای خانه از سر کار به خانه باز می­گردد و سر راه، دختر خود را از مهد کودک برداشته و چهل و پنج دقیقه بعد به خانه می­رسد. سر کوچه متوجه آتش­سوزی شده و کمی نگران می­شود. با ملاحظه­ی این که خانه­ی در آتش، خانه­ی اوست و با علم به این که همسرش در خانه در حال سوختن است به سوالات زیر پاسخ دهید:

أ‌)         این مرد در آن هنگام چه می­کند؟ (پاسختان را در یک بند نهایتاً پنج سطری جمع­بندی کنید.)

ب‌)     اگر فرآیند جان دادن زن، پانزده دقیقه طول بکشد، محاسبه کنید این خانم چند واحد زجر می­کشد؟

ت‌)     اگر مرد هفت دقیقه از فرآیند سوختن و جان دادن همسرش را با چشم­های خود ببیند، چند واحد زجر می­کشد؟

ث‌)     با مقایسه­­ی پاسخ­های بدست آمده در قسمت ب و ت به نظرتان این حادثه برای زن دردناک­تر است یا برای مرد مرگ­بارتر؟

ج‌)       با داده­های فوق به دست آورید خاطره­ی این روز تا چند سال در ذهن مرد می­ماند؟( در محاسبات خود از این که مرد دخترش را در سن هفت سالگی بر اثر تصادف از دست می­دهد، صرف نظر کنید.)

ح‌)       محاسبه کنید این اتفاق (مشاهده­ی سوختن و جان دادن همسر و این که هیچ کار از دست مرد بر نیاید.) یک مرد سالم و سرزنده را طی چه مدتی از پا درمی­آورد؟ جواب خود را با یک رقم با معنی گزارش کنید.

خ‌)       با فرض آن که پاسخ قسمت ج از پاسخ قسمت ح بزرگ­تر است، به نظرتان مرد، شب­های عمر خود را از آن پس چه طور سپری می­کند؟

1) با صدای بلند گریه می­کند.       2) با صدای آرام گریه می­کند.            3) به یک نقطه خیره می­شود .

4)  در حالی که دختر خود را در آغوش گرفته و مواظب است تا از خواب بیدار نشود، آرام گریه می­کند و به یک نقطه خیره می­شود.

دلیل انتخاب خود را توضیح دهید.

د‌)        حال فرض کنید وقتی این مرد در روز حادثه با صحنه­ی جان دادن تدریجی و دیوانه کننده­ی همسرش مواجه می­شود، مردمی که برای تماشا آمده­اند وی را شماتت کرده، او را استهزا کنند و بخندند و کف بزنند و ... .

همه­ی قسمت­های قبل را با این فرض جدید دوباره حل کنید و پاسخ­هایتان را در کادرهای مشخص قرار دهید.

(راهنمایی: در محاسباتتان از این نکته که مرد مصیبت­های اهل بیت(س) را بارها شنیده و در میان همه­ی روضه­ها، برای روضه­ی حضرت زهرا (س) از همه بیش­تر گریه می­کند، غافل نباشید.)

 

زمان تحویل: پیش از اربعین حضرت ارباب

۸۹/۱۰/۲۶
سید طه رضا نیرهدی

نظرات  (۱۰۰)

۲۶ دی ۸۹ ، ۰۴:۲۵ شیوا مارکت
از شیوا مارکت با بیش از صدهزار عنوان محصول بازدید کنید.ارزانتر از تمامی فروشگاههای دیگر

اول کالا را دم درب منزلتان تحویل بگیرید و بعد وجه را بپردازید

هر کس مایل به تبادل لینک بود شیوا مارکت رو لینک کنه و سپس بگه که در وبلاگ تقدیم به شیوا
جانم(rezash25.blogfa.com)لینکش کنم
سلام آقای نیرهدی ببخشیدمیشه امکان دانلودبرنامه راز رو اون شب که خودتون مهمونشون بودید رو فراهم کنید یا اگه میشه راهنمایی کنیدچه جوری میشه تهیه کنیم(ترجیحا مورداول رومحقق کنید)ممنون

سلام
در سایت مخصوص "یزدان تفنگ ندارد" می توانید برنامه آن شب راز را دانلود کنید، آدرس سایت:
yazdanhasnogun.com
سلام

خوب بود خیلی نکته سنجی به خرج دادی واقعا اگه پای عمل برسه کدوممون میتونیم اون کاری رو که باید انجامش بدیم

مثلا خود من اگه مرد بودم و تو زمان جنگ (هر چند خانمها هم کم از مرد ها نبودند) میرفتم جبهه بجنگم؟ با اینکه میدونستم امکان مردن و شهادت وجود داره؛ خیلیهامون فکر میکنیم اون موقع یه جورایی همه جو گیر شده بودند و انگار مثل آب خوردن هر کسی میتونسته بره جبهه و در نهایت هم شهید شه، ولی اگه تو موقعیتش قرار می گرفتیم چیکار میکردیم؟

مسئله این است!



ضمنا من امروز تونستم مستند یزدان رو ببینم خیلی خوب و اثر گذار بود .
ایشالله کارهای فاخر بعدی.
یا حق آقا طه
منظور؟
سلام

خدا از سر تقصیراتتون بگذره !!!

این چیه آخه گذاشتین ؟ 1 ربع ساعت 3 بار خوندمش . فکر بهش داغون کننده است!

زن که زجر کش شد . مرد هم که دق مرگ . محاسبه نداره .

بااحترام
۲۷ دی ۸۹ ، ۱۶:۴۵ زهراسادات
از بس سخت بودو دهشناک و وهشتناک و دردناک که اصلا هیچ حدس و گمانی نمیشه زد..
ولی خدا قربونش برم یه خاصیتی داده به این حیوان دوپا .اونم فراموشیه..فکر کنم بتونه با این وسیله روزارو سر کنه.ولی شبو نمیتونم ضمانت کنم..
واقعا خدا صبر بده بهش.
۲۷ دی ۸۹ ، ۱۷:۰۱ خود-نویسی ها
سروان امیرحسین کهن کیه؟
حاجی تو دیگه چرا تنت به تنه این پلیسا خورده؟
چیکار کردی؟ چیکارت کرده؟ که اینقدر بد پیش نویس دادی؟
کمک میخوای بیایم کمک؟
من تا آخر عمرم به ساختمون سوخته خیره میشدم! شب و روزم نداشت!
تنها یک جمله: دیوانه کننده ست!
میشه یه توضیحاتی بدین که امیر حسین کهن کیه و چکار کرده؟و چه ربطی داره به این پست؟
سوال j , ب سوال منم هست.
قضیه مشکوکه
به توضیحات بیشتر احتیاج داره
۲۸ دی ۸۹ ، ۱۲:۲۸ دو سوی هنر
به نام خدا

سلام.با احترام آپم با (تا هستم جهان ارثیه ی بابامه)
یا حق
۲۸ دی ۸۹ ، ۱۲:۳۳ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
سلام من از سال دوم دبیرستان می خواستم به دستور پدرم فیزیک شریف رو بخونم
با سهمیه منطقه دو چه رتبه ای باید داشته باشم؟
دوستان دانشجو پاسخ میدهند؟تا خانواده ای را از نگرانی نجات دهند؟

فکر کنم با حدود 2000 هم بشود قبول شد ولی دقیقش را نمی دانم!
۲۸ دی ۸۹ ، ۱۲:۴۱ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
آقای رضا شما برای ساخت یزدان صدابردار و فیلمبردار هم داشتید؟
چه دوربینی استفاده کردید؟
نظرتون درباره نوشته ی قبلی من در 5دی چی هست ؟

فیلم بردار بله، صدابردار نه!

نوشته ی قبلی شما خاطرم نیست!
۲۸ دی ۸۹ ، ۱۲:۵۶ سید یوسف
من از نگرانی نجاتتون میدم !!
رتبه های اکثر منطقه دویی های فیزیک زیر 500 است..
اما به دلیل بومی سازی زیاد رشته فیزیک منطقه دویی های استان تهران که بومی تهران حساب می شوند تا حدود 1500 قبول شده اند...

امیدوارم هر رشته و دانشگاهی که خیر و صلاح دنیا و اخرتتونه قبول بشوید...
لزوما خیر در شریف نیست!!
موفق باشید!
چرا جواب بقیه رو می دین فقط جواب مارو نمی دین؟!

حذف کردم موجب سوال شما را!
سلام

داشتم از دانشگاه می رفتم خونه که چشمم خورد به عکس نوه حضرت امام خوشحال از تیتر(میراث خمینی کبیر در مراسم 9 دی) روی مجله (پنجره)خریدمش
وقتی رسیدم خونه روی سیدی همراه مجله دقیق شدم اصلا بهش توجه نکرده بودم گذاشتم تا ببینم وقتی فهمیدم راجب حوادث بعد انتخاباته مشتاقانه صفحه رو بزرگ کردم و دقیق شدم غافل ازین که مادر خونه است و ممکنه بیاد تو اتاق.... گرم دیدن بودم که متوجه شدم مادر پشت سرم ایستاده نفهمیدم اصلا کی اومده تو اتاقم
چشمتون روز بد نبینه ........... منو از صندلی بلند کرد
بازوهامو گرفته بود و محکم تکونم میداد که چرا و چرا چرا؟؟؟؟؟!!!
تقریبا نیم ساعت مورد الطاف مادر عزیز قرار گرفتم
من هم مثل آدمهایی که انگار پدر و مادرشون فیلم سوپر تو اتاقشون پیدا کردند سرمو انداخته بودم پایین و چیزی نمیگفتم
روز خیلی بدی بود هنوز قلبم درد میکنه
دیگه اگه خانواده ات مذهبی باشند یا نباشند فرقی نمی کند بعد از انتخابات انگار همه چیز جور دیگه ای شده انگار دین هم تغییر کرده!!
فکر کنید دیگه جرئت اینکه عکس حضرت آقا رو تو اتاقم بزارم رو ندارم حالا بماند که قبل از انتخابات جای عکسشون تو پذیرایی بود!!
خدارو شکر که کسی به قاب عکس های قلبم کاری ندارد!

نمی دونم چه بلایی سرمون اومده؟
پناه بر خدا
بلاخره فیلم رو دیشب دیدم
خیلی خوب بود خیلی
هم خندیدم هم اشک ریختم...خنده های تلخ و اشک هایی که تمامی ندارد
اجرکم عندلله

در مورد این پستتون من جواب هیچکدومشون رو نمی دونم........
۲۸ دی ۸۹ ، ۲۳:۲۳ شخصی به نام هیچ کس
سلام
با اجازه لینکتان کردم!
۲۹ دی ۸۹ ، ۰۲:۳۴ شخصی به نام هیچ کس
با اجازه ی آقای نیرهدی در جواب «دوست پیش دانشگاهیم» که تو پست قبلی حسابی دخترای شریف رو تخطئه کرده بودن:
سلام دوستم!
خوبی؟
ببین این طرز فکری که تو داری مال قبل از دانشگاه اومدنه! اون موقع آدم فکر میکنه قراره وارد یه محیط علمی واقعی بشه که ارتباط آدما توش صرفا برای پیشبرد علم و دانش و اخلاق و دین و... است! توی این محیط آرمانی دختر و پسر هیچ فرقی ندارن! آدما صرفنظر از جنسیتشون باهم همکاری میکنن و مثل خواهر و برادر میمونن!
اما وقتی وارد دانشگاه میشی حتی جایی مثل شریف که انصافا در مقایسه اش با دانشگاهای دیگه میفهمی کم حاشیه تره میبینی که بیشتر آدما درس و کار فرهنگی و ... رو تنها دست آویزی میکنن برای شروع روابطی که اصلا شرعی نیست! خودشون رو توجیه میکنن که ما برای درس و کار جمع شدیم اما کثیری از آدما فی قلوبهم مرض اند! این میشه که تو یکی دو ماه اول دانشگاه میفهمی که تو ارتباطات باید خیلی سخت بگیری وگرنه بعدا جمع کردن آدمایی که راه به راه به اسم کوچیک صدات میزنن، مهمونی و پارک و ... دعوتت میکنن غیر ممکن (یا خیلی خیلی سخت) میشه. چند سال که میگذره میبینی گروهای تک جنسیتی پیشرفتهای بهتری داشتن و گروهای مختلط ماکزیمم سودشون اضافه کردن چند زوج به جمع دانشگاه و کاهش مجردین بوده! من خودم یه دخترم! دانشجوی شریفم هستم! موجود فعالی هم هستم اما فعالیتهایی که مختلطند و توشون شرکت میکنم خیلی محدوده، بیشتر فعالیتهای مختلط شرعی وقتی شکل میگیرن که توی گروه چندتا از بچه ها متاهلند و ارتباط از طریق اونا برقراره، یزدان پروژه ی سنگین و عالی ای بوده اما تو نمیتونی به خاطر احتیاطی که آقای نیرهدی و آقای شمقدری و دوستانشون داشتن سرزنششون کنی! اگه خودت آدم مذهبی ای باشی! (نه آدمی که صرفا داعیه ی دین داره) بعد از ورود به دانشگاه میفهمی که اگرم قبلا نبوده الان احتیاط شرط عقله! تو نمیتونی به اهداف غایی طرف مقابلت...
۲۹ دی ۸۹ ، ۰۲:۳۵ شخصی به نام هیچ کس
پی ببری پس بهتره وقتی واجب نیست از ارتباطای احتیاط دار پرهیز کنی!
در ضمن همین الان یه عالمه کار گروهی خوب توی گروهای مختلط رسمی دانشگاه انجام میشه که نقش دخترا اصلا توش کم نیست و به علاوه این که تو وایسی و مثل پسرا کار کنی در شان تو نیست، عدالت به معنی مساوی و مشابه بودن نیست! جایی کار عقلانی صورت میگیره که هر کس متناسب با تواناییهاش و البته علایقش کار کنه، مثلا ابلهانست که به من بگن برو اسباب و وسایل رو از پشت ماشین خالی کن چون این کار واسه ی یکی مثل برادرم 2 دقیقه طول میکشه واسه ی من 15 دقیقه (دقت کن که منظورم تنبلی نیست!) پس لازم نیست من مثل و عین برادرم باشم اندیشه های فمنیسم هم هرچند واسه ی اکثر ما دخترا جالب و جذابه ولی اهدافی داره که ما هم ازشون منزجریم!
خوب اگه دوست داشتی بازم با هم بحث کنیم یا درمورد شریف سوال داشتی وبلاگ خودم هست بیا اونجا که وبلاگ آقای نیرهدی رو شلوغ نکنیم!
در پناه حق!
امیدوارم سال دیگه توی شریف ببینمت (اگه به صلاحته ایشالا!)
۲۹ دی ۸۹ ، ۰۴:۱۷ محمد باقر شمس الهی
سلام آقای طه رضا. خواندن آنچه نوشته اید هم دردناک است چه رسد به آنکه آن را لمس کنی. تا آدمی در آن شرایط قرار نگیرد نمی داند چه عکس العملی نشان می دهد. کم نبوده اند کسانی که در این شرایط قرار گرفته اند و بدلیل وظیفه ای که به عنوان پدر و یا مادر در مقابل فرزندان خود داشته اند غم را در درون خود پنهان کرده اند، در تاریکی گریسته اند و در روشنایی لبخند زده اند تا فرزندان خود را در شرایط تا حد ممکن نرمال تربیت کنند. من می خواهم دو نفر با مثال بزنم یکی را شمابهتر از من می شناسید یکی را من بهتر از شما می شناسم. یکی مادر یزدان است و دیگری پدر رحمان ....

راستی تبریک می گویم اکران فیلمتان را در دانشگاه های کشور، توزیع آن با مجله پنجره، برنامه راز و برنامه های دیگری که انشاء الله در راه است. خوشحالم که بالاخره یزدان رسانه پیدا کرد ولی رحمان باید این آرزو را به گور ببرد. لطفا نگو که با انتشار ناخواسته نامه من به آزاد راه در اینترنت او از رسانه ای بزرگ بهره برد. ما کل این رسانه های اینترنتی و ماهواره ای را دو دستی تقدیم شما می کنیم فقط بگویید سهم ما سبزها را فقط در حد هفته ای پنج دقیقه از سیمای جمهوری اسلامی به ما بدهند. شما نمی دانید تبعیض یعنی چه آقای طه رضا، بی رسانه ای یعنی چه.
۲۹ دی ۸۹ ، ۱۵:۴۹ سید یوسف
دو نکته و البته با عرض معذرت به خاطر مداخله کردنم در نظرات خوانندگان شما!
1. تا حدود 2-3 هزار قبولی بچه های ساکن شهر تهران است ایشان ذکر کرده اند که منطقه دو هستند و تهران منطقه یک است و اینکه تهرانی ها برای فیزیک 80% سهمیه بومی دارند! به همین دلیل این قدر تفاوت رتبه بین منطقه دویی های غیر بومی با تهرانی ها هست..

2. منظور ایشان از نوشته قبلی کامنتشون برای نوشته ی "برای تویی که نمی شناسمت" (روز 5 دی) شماست که البته دخالت بنده با عرض شرمندگی به انجا هم رسیده است...
ببخشید این گوشه نوشتید این شدنم را مدیون حضرت عباس علیه اسلام هستم

کدوم شدن؟
اینکه زنگ پانصد و چهل خانه را زده‌ اید و در رفته‌اید؟!!!
سه تا لامپ پارک را با سنگ شکستید و متواری شدید؟!!
مبتکر چهار روش بدیع و کارآمد برای فرار از دبیرستانمان بوده‌اید؟!
رکورددار نرفتن سر کلاس در دانشگاه هستید؟!!!

یا شاید منظورتون شریفی بودنه؟
حضرت عباس علیه السلام
سلام
گاهی اوقات فکر می کنی اگر راهنمایی هایی از این دست در زندگی نبود چه طور ادامه اش می دادی؟...مرسی به خاطر راهنمایی مفیدتان...نقدا جوابی برای محاسبات عددی شما ندارم اما اگر روزی چنین اتفاقی برایم افتاد امیدوارم یاد راهنمایی شما باشم...
۳۰ دی ۸۹ ، ۱۱:۵۳ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
سلام شرمنده دارم وبلاگتون رو شلوغ میکنم
متوجه منظور آقای سید یوسف نمی شوم
من منطقه دو تهران نیستم
مطلب شماره 2یعنی چی؟
من ادبیات خوبی ندارم و خوب متوجه نمی شم
مرسی
۳۰ دی ۸۹ ، ۱۵:۱۵ حجت قادرپناه در پاسخ به دکتر شمس اللهی
آقای دکتر عزیز!
هر موقع bbc و cnn و facebook و ... یک دقیقه سهم انقلاب اسلامی، جامعه ی جهانی مستضعفین، امت حزب اللهِ پابرهنه و ... را داد؛ ما هم سهم یک ساعته از صدا و سیما به شما می دهیم!
ولی افسوس که شما به داراییتان قانع نیستید و همین یک ذره حق ملت مظلوم ایران را هم می خواهید از چنگشان درآورید!
راستی اقای دکتر! انتظار دارید باور کنیم نامه یتان ناخواسته فیس بوک و بالاترین و جرس را پر کرد؟!
۳۰ دی ۸۹ ، ۱۵:۳۲ دوست شما
با آن که برای شعله هایش حد نیست

از حال بلوط اگر بپرسی بد نیست

می سوزد و می سوزد و ...نه! می رقصد

این سوختگی هنوز صد در صد نیست

اولین مطلبی که بعد از خوندن این پست به ذهنم رسید همین بود
این رباعی رو آقای جلیل صفربیگی سروده
در کتاب سونات بلوط ایشون میتونید پیداش کنید
۳۰ دی ۸۹ ، ۱۶:۱۷ دو سوی هنر
ا- هرآنچه توان دارد پایش را روی پدال گاز می گذارد تا به خانه برسد.
بعد از رسیدن دیگر توجهی به حضور دخترش در ماشین نمی کند.
فوری پیاده می شود و حتی در ماشین را هم نمی بندد.زیرا می ترسد از
ازدست دادن همسرش.درحالی که بیقرار است در را باز می کند و خود را
به داخل خانه می اندازد.
ب- عمق فاجعه زیاد است. .....؟؟؟؟
ت-برای هر دو. البته زن که از دنیا می رود و راحت می شود. اما
همیشه مصیبت بازماندگان بیشتر است.
ث-مصیبت تا یک سال دوام دارد و یا کمتر. بعد سرد می شود.
اما گاه گاهی یادش جگرش را می سوزاند.
ج-یک ثانیه. در دم. همان لحظه.
ح- اغلب خیره می شود.
خ-بیشتر مردان از نشان دادن احساسات خود حتی در خلوت کمی گریزان اند.
(مرد برای هضم دلتنگیاش گریه نمی کنه قدم می زنه!!!!!!!!)

د-خوب در تنها چیزی که می تونم بگم اینکه مرد به دیگران توجهی نخواهد داشت
در آن زمان به چیزی جز نجات همسرش و یا اینکه او زنده می ماند ؟ فکر نخواهد کرد.
و خدا در آن زمان از همه کس به او نزدیکتر است.
گریه بر اهل بیت ع دلیل خوبی برای نشان دادن ارادت نیست. گاه در زمان های بسیار
دشوار ما به هیچ چیز جز برطرف شدن مشکل نمی اندیشیم. و تنها ازخدا یاری می خواهیم.
البته اینکه ذکر مدام ما در لحظه های زجر در اغلب اوقات یا زهرا و یا ابوالفضل است
بحثی نیست. اما اغلب ما در لحظه های دشوار ارادتمان گل می کند.

حرف زیاد است اما ...

یا حق
وااااااااااااااااای!
معرکه بود!!!
حقیقتا....
۳۰ دی ۸۹ ، ۲۱:۰۷ واقع بین
این روز ها سر بهبهانی وزیر راه از همیشه شلوغ تره کیلو کیلو عزت واسه نظام میاره امریکا هم هیچ غلطی با این تحریم ها نمیتونه بکنه
۳۰ دی ۸۹ ، ۲۳:۱۴ ستاره حضرت ماه
بمب خنده یا بمب گریه ؟ مسئله اینست !

نظرتون راجع به اینکه مرده سریع میره زن میگیره چیه؟؟؟؟؟
جدی این متن فکر خودون بود؟؟؟

پس فکر کیه؟
۰۱ بهمن ۸۹ ، ۰۷:۱۲ محمد باقر شمس الهی
سلام.
1- در مورد انتشار خواسته یا ناخواسته نوشته من در اینترنت، هیچ انتظاری از شما ندارم چرا که امکان اثبات چیزی در فضای مجازی وجود ندارد. ولی این فضای مجازی خوب می‌تواند آخرت یک نفر را خراب کند چرا که تهمت حتی به کافر و ظلم حتی در حق ملحد هم حرام است.

2- خطاب به من نوشته اید:
"ولی افسوس که شما به داراییتان قانع نیستید و همین یک ذره حق ملت مظلوم ایران را هم می خواهید از چنگشان درآورید!"
من فکر می کردم که خود یکی از آحاد این ملت مظلوم ایران هستم! من نمی دانم چرا هر کس دوست دارد ملت را مجموعه افراد همفکر و همرنگ خود تعریف کند. تا آنجا که من می فهمم ملت ایران شامل همه کسانی می شود که ایرانی هستند و مجموعه ای است از سلائق و عقاید متفاوت و مجموعه ای است از رنگهای مختلف که در کنار هم رنگین کمان زیبایی را تشکیل داده اند. اگر شما افرادی چون مرا از مجموعه ملت ایران خارج می دانید، بدانید ولی من هیچ گاه شما را از این مجموعه بیرون نخواهم دانست. آنچه من و امثال من بدنبال آن هستیم بیرون آوردن حق کسی از چنگش نیست بلکه توزیع عادلانه حق همه آحاد این ملت مظلوم است که یکی از جنبه های آن نمایش تمام این رنگین کمان زیبا در مجموعه ای بنام رسانه ملی است. کاش شما می فهمیدید تبعیض یعنی چه، بی رسانه ای یعنی چه.
۰۱ بهمن ۸۹ ، ۱۷:۳۴ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
به نظر من که مرد چند ماهی افسرده میشه و بعد به تجدید فراش(؟)فکر میکنه
همه مردا همین جوری اند
به یکی از اقوام ما که استاد دانشگاه شیراز هست میگن بعد از یک سال از فوت خانومت قصد ازدواج نداری؟جواب میده آره
میپرسن کی؟
میگه همون که توی مراسم خاکسپاری خانومم فالوده پخش میکرد
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بدتر از اینم وجود داره
فقط یه چیز میتونه تو همچین موقعیتی به ادم کمک کنه.........یادخداااااااااااااااااااااا
۰۲ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۰۹ حجت قادرپناه در پاسخ به دکتر شمس اللهی
بنده عرض نکردم شما جزء ملت ایران نیستید، بنده عرض کردم ملت مظلوم ایران!
سلطنت طلبهایی که با پول شاه مفلوک عیاشی می کنند هم ملت مظلوم هستند؟

منافقین آدم کش که با پول امریکا ملت را به خاک و خون کشیده اند هم ملت مظلوم هستند؟
امثال ریگی که به سران جنبش شما ارادت دارند هم ملت مظلوم هستند؟
بیش تر از حق شما و جنبش شما را انگلیس و امریکا بهتان داده اند، با همان خوش باشید...
السلام علی من جعل الشفاء فی تربته ، السلام علی من الاجابه تحت قبته..... السلام علی ابن فا طمه الزهرا .....السلام علی الدّماء السائلات، السلام علی الاعضاء المُقَطّعات، السلام علی الرئوس المُشالات ، السلام علی النُسوَۀِ البارِزات
فرازی از زیارت ناحیه مقدّسه
سلام آقا نیر هدی.من صدرا هستم امیدوارم پیامی که در بخش "یزدان تفنگ ندارد" براتون گذاشتم خونده باشید و پاسخ داده باشید. واما پرسشی که اعلام نموده اید:
الف)به نظر من قبل از هر کاری با تمام قدرت حنجره اش فریاد می زند "یا زهرا ....یا زینب... یا اباالفضل" ابتدا به هر دری می کوبد تا علاوه بر آتش منزل و همسرش آتش وجودی ودرونی خودش را خاموش سازد. شاید نا گهان یاد لحظه ای افتد که مادری در آتش می سوخت و او "بضعه منی"رسول خدا بود هیچ کسی نبود کاری انجام دهد، زمانی که یک اتفاق نا خوشایند برای فردی روی میدهد آرزو و فرض او این است که همه ی این ها رویا و خوابی بیش نباشد ولی افسوس که تمام این وقایا واقعی است وهیچ بارانی هم نمی بارد و هیچ کمکی هم در کار نیست و دخترکش هم با صدای بلند ندای مامان مامان سر میدهد
ب)در واقع 15ثانیه برابر است با 900ثانیه پس میزان زجر مادر برابر است با 900 ثانیه ضرب در واحد جهانی زجر و غم یعنی نینوا پس برابر است با 72 ضرب در10 به توان n در 900
ت) میزان محبوبیت زن ضرب در 420 ثانیه ضربدر 72 ضرب در 10به توان n به علاوه میزان محبت بین دختر و مادرش ضرب در 72ضربدر10به توان nکه اگرفاکتور بگیریم برابر است با (میزان محبوبیت زن +میزان محبت بین مادر و دختر) در (72)(10به توانn)
ث) برای مرد
(ادامه در بعد)
(ادامه از قبل)
ج)آیین اول زجر می گوید پس از یک حادثه درد ناک فرد پس از لحظه ی مشاهده و باور پذیری تا پایان عمر آن حادثه را در ذهن دارد و به صورت مداوم ناخداگاه مرور میکند ولی شاید در این مرور ها پی به بی ارزشی میزان زجر خود در مقابل زجر هایی که حسنین در کنار در سوخته و طفلان و زن ها از عاشورا تا اربعین کشیدند ببرد و بخش کوچکی ازمصیبتی که قلب حضرت صاحب الزمان را آزرده کرده را به میزان خیلی جزئی درک کند و قاتلان اهل بیت نبوت را لعن ونفرین کند.
ح) او پس از مشاهده جسد سوخته همسرش این واقعه را باور میکند و پس از باورپذیری در تمامی مجالس اهل بیت علیهم السلام به یاد او اشک میریزد و اگر مومن با باشد باخود فکر میکند که این واقعه در مفابل مصائب حضرت زهرا و اهل بیت عصمت ارزشی ندارد و مصائب 14نور خدایی را بهتر درک می کند وبر دشمنان آنها لعن و نفرین می فرستد.
خ)دخترکش را در آغوش می گیرد و بدون اینکه بیدارشود آرام آرام می گرید زیرا او میخواهد دخترش بی تابی نکند و بهانه ی مادرش را نگیرد ولی خود مرد نمی تواند جلوی گریه خویش را بگیرد
د) در قسمت اول مردم بر آتش وجودی او هیزم می ریزند و خاموش کردن آتش همسر وخانه وی سخت تر واین واقعه برایش دردناک تر می گردد وشاید هم در همین بین ناگه تصویر روز عاشورا برایش مجسم شود زمانی که نه علمداری است ونه برادری و نه علی اکبری ولی هست یک گله سگ شکاری بی مروت و خیمه های سوزان و....
در قسمت ب آن مادر هم یا نمیشنود ویا به دنبال بیرون آمدن است ویا به یاد آن زن های بی پناه عصر عاشورا تنها بگرید
در قسمت ت باز حاصل را ضربدر 10 به توان nبه توان10بهمراه N صفر جلویش
در ث باز برای مرد درد ناک تر است
در ج هم در تمام عمر خویش
در قسمت ح هم باز حدود یک ساعت
(ادامه از قبل)
در قسمت خ با دخترش به هیئت میرود و آنجا با صدای بلند گریه میکند.....
ارباب خوبم گریه کنات رو عشقه .........ارباب خوبم کرب و بلات رو عشقه......ارباب خوبم ماه عزات رو عشقه...... ارباب خوبم پرچم سیاه ت رو عشقه ...... ارباب خوبم کارگرات رو عشقه......
فرازی از مرثیه ی مداح با بصیرت برادر حاج محمود کریمی
آقا طه انشا الله عزاداری هاتان مورد قبول درگاه حق باشد و این نوکر پرگناه بدبخت را از دعای باصفای خود محروم نکنید و امضای مادر "غریب کربلا" و "یل نینوا" و"عمه سادات" زینت بخش گواهی زیارت جنت اعلا ی پرورد گار در دو قطب بین الحرمین باشد.
لطفا نظر خودتون رو در رابطه با جوابام حتما بیان کنین
یاعلی .صدرالدین . اول نظری
به آقای صدرا:
انتقاد جدی دارم به این کامنت آخرتون،تورا به حسین ع (ارواحنا فداه) اینجوری صحبت نکنید."ارباب خوبم کرب وبلات رو عشقه".....بابا این همه دعا و زیارت میخونیم که یاد بگیریم با این سروران چه جوری حرف بزنیم.هر چیزی آدابی داره.دیگه نمیدونم چه جوری بگم.
۰۴ بهمن ۸۹ ، ۰۲:۴۰ محمد حسین .م
چهل روز است دارم از خودم سؤال می کنم...



انگار

حسینی شدن ما

راهی جز

بی حسین شدن تو

نداشت...
سلام...
انشاالله که حالتون خوب خوب باشه
دیشب «یزدان تفنگ نداره» رو دیدم
حرف نداشت. عالی بود. دارم فکر میکنم که در این یکی دو سال گذشته، صداوسیما و کلا همه دستگاه های کشور چقدر تنبل و بی حال و منفعل بودند. به نظرم جمهوری اسلامی باید این فیلم رو در میلیون ها دی وی دی کپی می کرد و رایگان در اختیار مردم و حتی ایرانیان خارج از کشور قرار می داد...
لحظه مصاحبه با خانواده شهید واقعا عالی بود. اشک ها جاری شد...
نکته مادر ندا هم واقعا عالی بود...
خلاصه دستتون درد نکنه. به امید دیدار یا علی مدد
۰۴ بهمن ۸۹ ، ۱۱:۰۳ صفایی نژاد
مادری‌اش روز محشر تازه گل خواهد نمود / من نخواهم شد ذلیل و عزتم زهرایی است
۰۴ بهمن ۸۹ ، ۲۳:۵۱ صدرا(خطاب به گمنام)
حرف شما کاملا درست و به جا است. کمی احتیاط و دقت بیشتری باید می شد. اول از همه ،از حضرت صاحب الزمان و همچنین از محبین اهل بیت عذر خواهی و پوزش می طلبم.
به نام خدا

سلام. با احترام شما رو دعوت می کنم به وبلاگ همه چیز.
وبلاگی که در مورد هرآنچه می توانم در آن می نویسم.
یا حق
من که آخر نفهمیدم این کی بوده و این پست درباره چی بوده؟ صرفا یک داستان تخیللیه یا واقعیت داره؟

هر خیالی پرورده ی تفکر پیرامون واقعیتی است که انسان می بیند!
یا در گذشته ی دور یا در گذشته ی نزدیک
آقا جوابشو بده دیگه مردیم از کنجکاوی!
۰۸ بهمن ۸۹ ، ۰۲:۰۶ محمد حسین .م
با سلام
اربعین هم که گذشت...
کاش دست خالی وارد ربیع نشیم..


*جریان این نامه به نخست وزیر کانادا چیه..؟

اگر از رسانه ها دنبال کنید برای ما شیرین تر است!!!
فارس و تابناک و ... خبرش را کار کرده اند.
به نظر شما در رسانه های ایران، چه چیزهایی باید مجاز به طرح باشند؟ شما که به نخست وزیر کانادا نامه می نویسید، آیا خود به آزادی بیان معتقدید؟ اگر آری از حق من که علاقمند به طرح انتقاد از رهبر جمهوری اسلامی در صدا و سیما هستم دفاع کنید.

ما که ادعای آزادی بیان مطلق نکردیم!
اما جناب نخست وزیر کانادا این ادعا را دارد!
ما هم دنبال طرح انتقاد از کسانی هستیم که اجازه نمی دهد صدا و سیما!
اصلا دیگه نمیام بهت سر بزنم کشتیمون از فوضول درد خب راستشو بگو اون سروانه کی بوده؟ اگه از یه جایی الهام گرفته شده باشه فرق داره تا اینکه عین واقعیت باشه. منم وبلاگمو حذف کردم ولی آدرسشو هنوز می ذارم!
آقا این نامه‌ی اخیرتون به نخست‌وزیر کانادا خیلی ابتکار جالبیه، ولی من متوجه شدم که در رسانه‌های کانادایی هنوز بازتاب نداشته. تا بازتاب نداشته باشد نمی‌تواند تأثیرگذار باشد. من پیشنهاد می‌کنم نامه‌تان را برای رسانه‌های کانادایی، سایت‌های کانادایی، مرکزی که قرار است فیلم را پخش کند، مسئولان محلی اتاوا که گویا در پخش فیلم ایرانیوم دخالت کردند و غیره هم بفرستید. امید است تأثیرگذار باشد.

راست می گویید، حتما این کار را باید بکنیم.
خیلی ممنون!
واصلا تمام اشتباه ما درهمینجاست که اگر رهایمان کنند میخواهیم تمام وسعت این درد را «محاسبه» کنیم
یادمان باشد همیشه همه چیز حساب و کتاب ندارد
همیشه همه معادلات زندگی جواب نخواهند داشت
گاهی خودت در معادله حل خواهی شد وجوابی نخواهی یافت
یک تساوی ،در این دنیا به راحتی نامساوی خواهدشد
وطرفین تساوی در بی نهایت هم نخواهند توانست خود را اثبات کنند
اینجاهم دقیقاانگارکه معادله در معادله افتاده است
وتو نه تعداد مجهولات را می دانی ونه معادلات را
.
.
گاهی دنیا صورت این جورمسئله ها را پاک می کند وهمه چیز راوا میگذارد
پس، اندکی صبر
سحرنزدیک است
سلا م علیکم والا اینکه شما نوشتید یه پا روضه مکشوف بود برا خودش البت اون خانومه بنده خدا دیگه فقط سوخته بود و نشنیده بودو ندیده بود وآقاهه هم و اون طفل معصوم که لااقل ...بگذریم
ولی در کل بسوزان هر طریقی میپسندی
که آتش از تو و خاکستر از ما...
یاعلی
۱۰ بهمن ۸۹ ، ۱۳:۰۹ سهیل 18 ساله از اصفهان
آ) اول برای 30 ثانیه مات و مبهوت می شود. بعد نگاه می کند به فرزند خردسالش که دارد به خانه ی درحال سوختن می نگرد. به او می گوید بشین سرجات ف جم نخور! از ماشین ژیاده نشی ها... بعد می دود به سمت خانه تا همسرش را نجات دهد.
ب)من خودم یه بار با آب جوش سوختم. یعنی توی عروسی عموم سماور داغ روی کله ام برگشته! حس بدی داره. بد که چه عرض کنم! اول لباس های آدم به تنش می چسبه بعد احساس می کنه پوستش داره جمع می شنه. انگار که آدم رو دارند با کشیدن پوست تنش بسته بندی می کنند. سوزش و درد داره ولی فقط 1دقیقه اول هرچه می گذره بدن بهش عادت می کنه. اگر آدم نمیره دردش بعدا دوباره شروع می شه که دیوانه کننده است. ولی خوب اگر بمیره که چه بهتر.
ت) زیاد زجر می کشد.
ث) اگر زنه بمیره برای مرد دردناک تر است تا خود زن. اما اگر از بداقبالی زنده بماند تازه درد واقعی و تدریجی را باید بچشد.
ج)ما که علوم انسانی می خوانیم یک اصلی داریم که می گوید احساسات و روان آدمی را نمی توان مثل ریاضی اندازه گرفت. بشر دوپا غیرقابل پیش بینی است!
ح) 13
خ) هر چهار مورد
د) مردم همچین کاری نمی کنند. اگر هم بکنند. کاشکی یواشکی بکنند!
.
.
.
.
داداش! پس خیال کردی چرا مولا حسین(ع) شده فاتح قلب ها؟
سلام اقای نیرهدی؛امیدوارم حالتون خوب باشه این نوشتتون هم مثل فیلمتون عالی بود
برنامه راز هم خوب بود ولی احساس نمی کنید یه مقدار با مجری بد حرف زدید اونم این اقا که خودش کلی فعال ؛ولی در کل همه کاراتون خیلی خوبه امیدوارم کاراتون گسترده تر
ادامه پیدا کنه.

شب قبل از برنامه رفتیم خانه ی آقای طالب زاده، کمی خندیدیم!
برنامه که تمام شد در پارکینگ ساختمان 12 طبقه ی صدا و سیما با حاجی(آقای طالب زاده) خندیدم و خودش از برنامه راضی بود و می گفت: "برنامه خوب شد، هر چند من فدا شدم" خودش به خنده می گفت و ما هم می خندیدم!
چهار شب بعد خانه ی حاجی بودیم و بسیار خندیدیم، بسیار خیلی خندیدیم! خودش خیلی حال کرده بود و میگفت "از بازتاب پیرپاتال ها چه خبر!؟" و میخندیدیم!
حاجی خیلی خوش اخلاق است،
طالب زاده خیلی خیلی خوش اخلاق است!
به نام خدا

سلام . با احترام دعوتید به دو سوی هنر
در برابر مرگ
یا حق
میشه بگید از نظر شما آزادی بیان یعنی چه؟ به نظر شما در رسانه های ایران، چه چیزهایی باید مجاز به طرح باشند؟

من سیاست گذار رسانه ها نیستم، از خودشان سوال بفرمایید!!!!
چشم، از خودشان می پرسم. فکر می کردم می توانم از مدافعان سینه چاک رسانه های رسمی هم بپرسم.

انتقاد من به صدا و سیما از شما بیشتر است، هر چند جنسش متفاوت است!
می دانم شما هم به صدا و سیما انتقاد دارید ولی با جنسی متفاوت به همین دلیل است که شما را مدافع و توجیه گر نظام ظلم سالار حاکم می دانم.

راستی یادم رفت بگویم که یادتان رفت بگویید آزادی بیان از نظر شما یعنی چه؟

همان است که در کتاب "آینده ی انقلاب اسلامی" شهید مطهری تبیین شده.
نظام ظلم سالار حاکم! خدا به همه یمان رحم کند!!!
۱۱ بهمن ۸۹ ، ۱۸:۲۲ محمد حسین .م
بله ، بلافاصله بعد از این که کامنت قبلی رو گذاشتم این را دیدم : http://www.teribon.ir/archives/37824
سلام
خسته نباشی
یه سری هم به ما بزن
۱۶ بهمن ۸۹ ، ۲۱:۱۲ ستاره حضرت ماه
موضوع انشای این هفته : دیکتاتور را تعریف کنید
تار عنکبوت بست این وبلاگ!
هیچ کس نمی بیند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی دلم میخواد نظر خود نویسنده رو در مورد این نوشته ش بدونم.........
۱۸ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۳۲ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
سلام
من واقعا عذر میخوام
دوسه تا کامنت با عنوان یک دانش آموز پیش دانشگاهی آمده که نوشته من نیست
کار یکی از دوستای من هست(البته مبصر و چغلی کلاس بیست نفره ما!اینقدر در پیدا کردن من حرفه ای شده که گاهی فکر میکنم مامور موساد(نعوذبالله)باشد امروز یک وب با نام مستعار میزنم او فردا پیدایم میکند(میگه از نوشته ی فلان وب سایت معلومه کار خودته))
به هر حال من بعد از دیدن برنامه راز تا الان یکی دو کامنت بیشتر نگذاشته ام
ممنون از راهنمایی شما و دیگر دوست عزیز
سلام. بابا چی شده مطالبتو به روز نمیکنی؟ نکنه حال خودش ردیف نیست؟ یا مطالبش هکذا؟ در هر صورت ما مشتاقة الی فرحة از این طیف انوارتانیم جناب"پیر پاتال"(!)
۲۰ بهمن ۸۹ ، ۲۳:۲۰ محمد حسین .م
پس راهپیمایی هستین!
توی دانشگاه که رویت نمی شین!
بگین جمعه کجا بیاییم تا بالاخره شما را ببینیم؟!؟
منتظر جواب می مونم!
آقا راسّی چرا لینک های بارگزاری سایت مستند از بقا به فنا ارتقاء یافته کان لم یکن شی مذکوراست؟
سلام....

عنکبوتای این وب هم زاد و ولد کردنا!!!!!!!!

به دادش برسید آقایون نویسنده!!!!!!!!!

ببخشید؟!!!
سلام.
{با تاکید بر اینکه اسمم رو درست نوشتم}
مدت ها بود نیومده بودم تو کهف
قلمت به طرز ناجوانمردانه ای درونی ترین نقطه های بدن رو به واکنش وادار می کنه... طه جان آروم تر پسر خوب !!! چیزهایی رو که تو مکان ها یا اوقات خاص یاد گرفتی تو هر جایی نباید گفته بشه (شاید هم اشتباه می کنم)

دلم برات تنگ شده....
یا علی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دیگه این طوری روضه مکشوف نخونید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
۲۶ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۳۸ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
دور از جان اتفاقی افتاده که آپ نمیکنید؟؟؟
نکند زبانم لال به خاطر نوشتن آن نامه توسط بیگانگان ترور و شهید(انشالله) شدید؟
یادمه توی یکی از سخنرانیهای استاد عباسی این جمله به زبانشان آمد:((بستر انقلاب ما با خون شهداست و از بین نمیرود))
من نمیدونم این بی سواد های آشوبگر از اموال عمومی چی میخوان که به هر بهانه میزنن و میسوزونن؟؟یه روزنامه گفته بود مثل اینکه قصد سوزاندن یک عقب افتاده ذهنی دارند و در ازا به خانواده اش مبلغی میدهند.بنده های خدا میخواهند خود را به مردم مسلمان مصر نزدیک کنند.آخر میدانید چقد...........ر شباهت بین خرابکارهای ایران و مردم مصر وجود دارد؟؟؟؟
آنها نماز جماعت برای اسلام خواهی برپا میکنند و خرابکارهای ایران هم در نماز جمعه ای شرکت بفرمودند که باید در تاریخ ثبت شود؛با چوب وچماق و لباسهای آراسته و اسلامی
آنها پرچم اسراییل را به زیر پاهایشان می اندازند و خرابکاران ایران چراغ سبز از خودشان نشان میدهند و به نفع یک مشت سگ صهیونیست شعارهای مزخرف میدهند.
مصریها حاضرند خون و خانواده شان را تقدیم کنند در حالی خرابکاران ایران حین درگیری آینه بیرون می آورند تا مبادا آرایش و موهایشان به هم ریخته باشد(بدبختی سران خرابکاران هم همین است,کسی حاضر نیست خون خود را بدهد چون برای آنها شهادت بی معناست و روی وتن(درست نوشتم)شان غیرتی ندارند و خواستار تحویل آن به بیگانگان هستند.
دیروز یه جمله جالب از جبران خلیل جبران(هشت کتاب-بالهای شکسته) خواندم که بدم نیامد بنویسم:
((جوان با عاطفه ای که زیاد احساس میکند ولی چیزهای اندکی از جهان دور و بر خود میداند بدبخت ترین موجودات زمین به شمار میرود؛چون وی در میان دو نیروی متضاد قرار میگیرد.نیرویی پنهان که او را همراه خود به آسمانها و بر فراز ابرها می برد و خوبیهای موجود را از بین مه غلیظ رویاهایش میبیند و نیروی آشکار دیگری که او را در بند زمین میکند و چشم بصیرت او را با غبار می پوشاند سپس او را در تاریکی دهشتناکی سرگردان و گمراه رها میکند))
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت...
سلام علیکم.اجرکم عندالله.با اینکه الان دیگه ماه صفر هم تموم شده اما امسال نمی دونم چرا این داغ به دل مونده.شاید درگیر شدن با اوضاع ناخوشایند اجتماع دلیلش باشه.
یزدان تفنگ ندارد رو هم دیدیم.خوب بود.البته می شه رو موضوعات جدید تری تمرکز کرد.
۲۷ بهمن ۸۹ ، ۰۱:۴۰ سدره المنتهی
سلام
هیچ وقت دیر به امتحان نرسیدم اما از قرار مهلت پاسخگویی به این سوال تموم شده!
برای دوستانی عرض میکنم که ماورای نمره فکر میکنن:
اگر این آقایی که توضیح دادین و گفتین پا روضه میشینه روضه رو با معرفت گوش داده و سوخته،خوب مشخصه میزنه رو پاشو یاد در و دیوار و توکل در پی اون رضایت و تسلیم و صبر و زیبایی هر چه تمامتر و ادامه ماجرا
اگر هم مثل خودمون بیمعرفت پا روضه بوده بازم معلومه، کم میاره و دیوونه میشه و داد میزنه و ماتش میبره و همه موارد.بعدشم لابد طبق معمول که از هرجا کم میاریم میبندیم به نظام و رهبر و غرغر پشت سر هم...
آره داداش فرق میکنه کی تو این ماجرا باشه امیدوارم متوجه منظورم شده باشین
۲۷ بهمن ۸۹ ، ۰۱:۵۳ سدره المنتهی
در مورد اتفاقات و سکوت:
طبیعیه اون وریا بایدم شلوغ کنن چون کاری نکردن و آبروشون طبق معمول رفت!!پس باید هم نقش بازی کنن.اما از این وریا،یه عده خواب تشریف دارن یه عده دنبال بدبختی و یه عده هم درگیر مشکلات یه عده سر جانماز و بقیه هم الحمدلله راسخ و متین صبور نه انگار اتفاقی افتاده .آخه راستشو بخواین اتفاقی هم نیافتاده. خوشبحال آقای ژاله حاضرم جامو باهاش عوض کنم.چهارتا سطل زباله هم که این حرفا رو نداره!!!!!!!!
اما خدا وکیلی این سر و صداها یه عده رو از خواب بیدار کرد!خدا رو شکر
حالا من یه سوال میپرسم:
اگه شما جای موسوی که نه حداقل یکم مخش کار میکنه اگه جای کروبی بودین الان که دیگه به ظاهر هم شده، مسئولین و مردم یکصدا مرگتونو درخواست میکنن چه حسی داشتین؟؟؟؟؟؟
موفق باشین و بروز
راستی به ما هم سر بزنین ما زیاد ساکت نبودیم ، کلی خندیدم!!!
یا علی
۲۷ بهمن ۸۹ ، ۱۷:۰۵ محمد حسین .م
از دیروز چه خبر..؟؟

چرا بسیجی ها تو نت ساکتن و می ذارن اون وریا هی هی نت رو پر کنن از خبرای به نفع خودشون..؟؟
چراا؟؟
چرا وبلاگ شما سکوت کرده؟؟
آخه ساکت موندن تا کی؟؟
هی میگین رسانه دست اوناس..
خب چرا پسش نمی گیرین؟؟
چرا نت رو خالی کردین؟؟
چرااا؟؟

متاسفم واقعا..
واقعا !
۲۷ بهمن ۸۹ ، ۲۳:۵۸ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
سلام
دیگه واجب شد رشته علوم سیاسی تهران رو انتخاب کنم

چرا؟!
۲۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۳۱ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
سلام
قصد ساختن مستند دیگه ای با محوریت صانع ژاله رو ندارید؟
۲۸ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۲۱ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
یک بیت شعر از استاد بزرگ و رئیس مکتب ت.....ئیسم(امیدوارم یه ذره بخندید از نوشته های یک دانش آموز و سردبیر نشریه دبیرستان .البته مقداری از آن که خنده دارتر است را ننوشتم)
بگشتم پذیرفته ی دانشگاه تهران
چه خوش جایی است سحرگاهان تهران
بسی چاییدیم و قندیل بستیم ما در آنجا
که استاد فیزیک گشتیم ما در آنجا
بخواندم من فیزیک خوشحال و مستم
بمانم عاشقش تا زنده هستم
روم دنبال فیزیک تا کشور چین
محمد گفت روید دنبال علم، تاخود چین
بسی بودایی و آدم بود در آنجا
به جای سستی محکم گشت ایمانم در آنجا
پس از آن برفتم شیلی آغا معلم
به به چه رصدخانه ای آغامعلم
بباشد بهترین در نیمکره پایین
بگشتم بهترین در دین و آیین
بکردم دهها تن را مسلمان
معلم گشتم به مثال پیغامبران
شنیدم از صدای جمهوری اسلامی
بکرده یکی تعدی به خاک اسلامی
به مانند شیر ژیان برخاستم از جای...
خروش و غریو، آوردم کای......
ایها الاعراب where are you?
پرسیدید از فلسطین how are you?
شوم من قاتل نتانیاهو
اندازم او را به دام همچو آهو
تو ای حسنی مبارک حالت چطور است؟
لیسیدن کاسه دوستانت چطور است؟
زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
عشق حسین مرا راهی تو کرد
من ایرانی ام آریایی ام
مسلمان و مدیترانه ای ام
خون سورنا سردار ایرانی
خون فهمیده قهرمان ایرانی
خروج یمانی به راه انداخته اید؟
کشتار شیعی به راه انداخته اید؟
نگون بخت گشتید بی رگان عرب
آید به سویتان کاروان عجم عجب
دوازده میلیون یهود و هفت تایش اسراییلی
شمایید حامیان ارتش اسراییلی
اسراییل کجا بود؟قاتل شمایید
به سوی شیعیان هم اینک باز آیید
بکردید شیر نفت در حلق صهیونیسم
شمایید بقادهندگان فرقه ی صهیونیسم
گر کنون ببندید شیر نفت را...
بگرداند خدا محتاج این هفت را
خوب نگفتی آغا معلم این سنی کافر است
خجالت دهنده ی روی پیغمبر است
۲۸ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۲۲ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
می شناسم یکی از نویسندگان سنی را
حسنین هیکل یک شیعه دوست سنی را
یک مصری که از فرط علاقه اش به نصرالله
تحسین کند نویسد به افتخار حزب الله
نخست شهادت طلب راه رهبر علی بود
آن که خوابید جای پیغمبر علی بود
مسلمان آن فلسطینی سنی است که سیاوش وار
رود در دل یهود انتحار کند علی وار
شیوخ سنی عرب کجا و اعراب سنی مجاهد کجا؟
هنیه ی مجاهد کجا و نامبارک معاند کجا؟
بباشم بسی پر حرف و وراج
نباشم گر رود ایران به حراج
خونم فدای یک لحظه اقتدار ایران
دست خودم نیست ایرانیم پرورنده ی هزاران قهرمان
چو ایران مباشد تن من مباد
چو اسلام مباشد ایران مباد
چه گفتی مشایی؟ بار دیگر بگوی
اول فکر کن بعد سخن بگوی
سخن کوتاه کنم آغامعلم
منم چون شما دلخونم، آغامعلم
که گفت پروردگار صالحون
ان الارض یرثها عبادی الصالحون(مرسی خیلی ممنون...)
....................................
هنیه ی مجاهد کجا نامبارک معاند کجا؟
انقلاب مصر بکرد حالمان را جابه جا
سکوت نکن طه، تویی که شیفته حسین هستی همانگونه باش که او گفته: آزاده. تو که بحق به دروغ مادر ندا در مورد تماس با موبایل در روزی که موبایل قطع است حساسی به دروغ هایی که این روزها گفته می شود حساس باش. راضی نباش که در حق مخالفانت هم دروغ ببافند. یک مستند بساز تا روشن شود آذر صانع که بود، یک دانشجوی سنی سبز طرفدار موسوی یا یک بسیجی. راضی نشو هم دانشگاهیانت را دستگیر کنند برای اینکه جسارت اعتراض داشته اند و از دوربین دوستان بسجی ات که فیلم آنها را می گرفتند نترسیدند. راضی نشو همه درهای دانشگاه را ببندند تا با تردد از در جنوبی امکان شناسایی افراد فراهم شود. راضی نشو به اسم دفاع از دین حسین، صدا و سیما سطل های سوخته را نشان دهد ولی گازهای اشک آور و خشونت گاردیها و لباس شخصی ها مخفی شود. راضی نشو به اسم دفاع از دین مولایت دروغ بگویند. سکوت نکن طه، تو نشان داده ای که آزاده ای. سکوت نکن. اگر انگیزه و حرف و عمل مخالفانت باطل است، دلیل نمی شود از عملکرد دوستانت در برخورد با آنها انتقاد نکنی. دروغ بد است. ظلم بد است. کشتن بد است. خشونت بد است. بگو اینها را طه.
من یه سوال دارم :
اگر زن آدم را ازش به زور جدا کنند
زنی که هم اون تو رو دوست داره هم تو اونو
و به ازدواج مرد دیگری در بیارند
و این در جوانی مرد و زن باشه
و تا آخر عمر ببینی که زنت پیشه یک مرد دیگه است و با این وضع به زندگی ادامه بدی و نتونی کاری کنی
کدومش سخت تره ؟ اینی که تو نوشتی یا اینی که من میکشم !

آی مردم مسلمان شما نظر بدید ...
سلام علیکم
احوال شما؟
امان از فتنه الامان...
درهر حال... می خواستم بدونم که متن"باران می بارد" را که در نشریه بهاران چاپ شده از کجا می تونم پیدا کنم؟
سر می زنم بهتون
یا علی مدد
صدرالدین.اول نظری
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۲۵ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
آدم به یاد قرون وسطی می افته.البته کمی هم به یاد قبایل انسان های اولیه در افریقا.
ما فرض کردیم و ژاسخ دادیم و تحویل هم دادیم...
حالا چه کنیم؟...
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۴۹ یک دانش آموز پیش دانشگاهی
سلام علوم سیاسی رو زیاد جدی نگیرید.هر از گاهی که اتفاقی می افته و بعضی ها منگل بازی در میارن من احساس ضخامت در گردنم میکنم و نفس کش می طلبم و اعلام میکنم که کنون ایران به من احتیاج دارد ؛می بایست این بی خردان را سر جایشان بنشانم.بعد از مدتی مثل بچه آدمیزاد سراغ درس و مشقم میروم و به فیزیک فکر میکنم.
نظر شما درباره دبیر فیزیکی که استیون هاوکینگ را نشناسد چیست؟
و یا دبیر دین و زندگی که می گوید وهابیت از زمان پیامبر بوده؟
به یک شریفی:

1- نیازی نیست در مورد صانع مستند ساخته شود، به اندازه ی کافی صدا و سیما و فارس نیوز با پدر و برادر و همکلاسی ِ او مصاحبه کرده اند. خجالت بکشید آقا یا خانم محترم، لطفا!

2- نیازی نیست بسیجی ها از چهره ی بقیه فیلم بگیرند تا آنها را شناسایی کنند، اینقدر راحت تهمت نزنید لطفا. دانشگاه دوربین دارد خودش، کل حیاط دانشگاه زیر دوربین است و خود دانشگاه میتواند فیلم بگیرد. یه شریفی ِ محترم، لطفا تهمت نزنید، حداقل اینقدر راحت.

3- هر چه ظلم بد است، تفکر خوب است. شما را به خدا فکر کنید.

از شما طلب دعای خیر دارم
وستغفر الله لی و لکم
۳۰ بهمن ۸۹ ، ۱۷:۲۵ سدره المنتهی
شما فقط نظرات رو آپ میکنین؟واقعا قصد ندارین یه مطلب جدید بذارین؟اونم تو این موقعیت که الحمدلله هر کی یه حرف میزنه !!خیلی بده که یه عده فقط از روی احساس نظر میدن!بابا کنکور ارشد هم که تموم شد!!!
منتظر پست جدیدیم
یا علی
سلام ... مستند یزدان رو که دیدم شناختمون
http://www.facebook.com/pages/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D9%8A%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%81%D9%86%DA%AF-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF/162480500465545#!/
صانع ژاله http://sedreh.blogfa.com

ﻦﻣ ﺵﺮﺧﺁ ﻢﺘﻓﺮﮕﻧ ﯽﻟﻮﻤﻌﻣ ﻥﺩﻮﺑ ﻪﻨﯿﮕﻤﻏ ﺎﯾ ﻪﮐ ﻦﯿﮕﻤﻏ ﻥﺩﻮﺑ ﯽﻟﻮﻤﻌﻣ ﻦﯿﮕﻤﻏ ﯽﻟﻮﻤﻌﻣ ﻥﺩﻮﺑ ﻪﻨﯿﮕﻤﻏ ﺎﯾ ﯽﻟﻮﻤﻌﻣ ﻦﯿﮕﻤﻏ ﻥﺩﻮﺑ ﻮﻤﻌﻣ ﯽﻟ
سلام .با خوندن چند خط اول متنت اول فکر کردم نکنه از فک و فامیل های همسایه ما باشی ! بعد که به اخراش نگاه کردم دوزاریم افتاد.
چون شبیه این اتفاق برای همسایه ما افتاد هیچ کس هم کمک نکرد بهش .نامردا مثل قضیه میدون کاج مثل بز نگاه میکردن. البته من به چشم ندیدم فقط شنیدم .زن حامله اش با 3 تا بچه اش با هم سوختن .بعد از خاموش کردن اتش وقتی
آتشنشان ها جسدشون رو پیدا کردن مادر 3 تا بچه اش رو طوری بغل کرده بوده که همه بعد از خفه شدن با هم سوخته و بهم چسبیده بودن.اتفاق خیلی مسخره ای بود انفجار گاز به خاطر غیر استاندارد بودن یکی از وسایل !جالبه که شوهره هم کارمند شرکت گاز بود!!!از خونه اش به جز یه الونک دودی چیزی باقی نمونده بود خیلی دلم براش سوخت گفتم حتما سر از تیمارستان در میاره اگه یاد شیرینی های بچه 2 ساله اش بیوفته.چند ماه بعد تو حیاط خونه ویلایی خواهرش صدای دامبال دیمبول عروسی اقا با یک دختر خانوم جون بلند شد به سالگرد هم نرسید جالبه که مامانم میگه خونه مادر و پدر مرحومه فقط چند خیابون با محل عروسی فاصله داشته .احساسات پاکی داری یه جورایی اشتباهی نیستی ؟ شاید هم به خاطر اینه که سن زیادی نداری
ببخشید چرا آدم یاد قرون وسطی می افته؟؟؟؟؟؟؟؟
۰۳ اسفند ۸۹ ، ۲۳:۱۰ یک دانش آموز سبز پیش دانشگاهی
آهای دانش آموزش پیش دانشگاهی باتو هستم برادر. شما توی مدرسه چی یادت می دند؟ چرا توهین می کنی؟ چرا فحش می دهی؟
انشا‌الله ایران نابود بگردد و ما مردم سوریه از دست این کفار راحت بگردیم. پاسدار ایرانی‌ با تفنگ ایرانی‌ هزارها در سوریه کشتند. ما متعجب چرا عربی‌ صحبت نکردند بعد فهمیدیم ایرانی‌ هستند مرگ بر ایران مرگ بر پاسدار مرگ بر اسلام ایرانی‌. این اسلام ایران اسلام نیست این جنایتکار هست. ببخشید اگر فارسی خوب نه‌.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی