کهف

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۱، ۰۵:۴۱ ب.ظ

مناجات

خدایا!

به ما وفا بده، که عباس با وفا بود ...

به ما صفا بده، که ارباب با صفا بود ...

به ما حیا بده، که سجاد با حیا بود ...

به ما سخا بده، که اکبر با سخا بود ...

و به ما صبر بده که صاحب ما صبور است ...

۹۱/۰۴/۰۶
سید طه رضا نیرهدی

نظرات  (۵۵)

زیبا بود! مانند المپیاد فیزیک!
واندکی هم فقط اندکی معرفت...که قدراین همه جاه و مقام صاحبمان را درک کنیم.
این روزها مدام باخود میگویم که هرچه ازماست برماست.
ولادت صاحبمان نزدیک است ولی دستمان خالی.
چشممان منتظر و چشم به راه
و دستمان خالی ازهرگونه خوبی و مملو از گناه.
مقصدی تاریک و نامعلوم.
خداعاقبتمان را بخیرکند "انشاالله"
از کامنت قبل جا ماند که چه عجب آپ کردید!
۰۶ تیر ۹۱ ، ۲۲:۳۹ کاتوزیانى
بسیار زیبا بود هم اکنون در انتظار والده ى گرامى هستم تا نمرات درخشانى را که توسط دبیران محترم از جمله آقا نیرهدى به بنده داده اند را به دست بنده برسانند و بنده کتک سیرى نوش جان کنم انشاالله سال بعد هم دبیر فیزیک ما خواهید بود یا خیر؟!
خیر مثل اینکه سال بعد فقط آقا حمزه لو باهامونه!!!!!
سلام علیکم
اتفاقی سرزدن به اینجا بعد از ماهها و خواندن کامنت های آقا سجاد رحیمی، در شرایطی که الان دارم، برام خیلی جالب بود. در ظاهر انتخاب را به سمت مدرسه سوق می دهد، اما کمی که بیشتر دقیق می شوی در همین چند کامنت، می بینی باری بس گران است بر دوش که از عهده هر کسی برنخواهد آمد.
واقعاً کفر آدم در می آید که سوالات بسیار سخت را نمره ی کامل و سوالات آسان را نمره ی پایین بگیرد!!!!!
راستی نشستم از آن اول های وبلاگتان خواندم تا این آخرین پستتان! بخاطر ازدواج است اینقدر روحیه ی تان عوض شده؟ لحنتان بسیار متفاوت گشته!
حتی آن موقع ها جواب کامنت هارا بیشتر میدادید!
حالا ما خودمان را ** میدهیم(ببخشید) یه نقطه تهش نمی گذارید!
و آن بار سنگین بر دوش کیست؟ آن کمی شعور هم که داشتیم المپیاد فیزیک ازمان گرفت!
انشالله چند روز دیگر عازم حرم غریبا لغربا خواهم بود، فعلاً حلالمان کنید تا برگشتیم برویم سر دعواهایمان!

حلالیت مخصوص هم از آقای نیرهدی بخاطر همه چی می طلبیم!
ببخشید کیبوردم لکنت گرفته تصحیح می کنم غرب الغربا!
این روزهادلم عجیب گرفته است برای صحن وسرایی که دلم را ربوده.این روزهااشکهای پیاپی امانم راگرفته از دلی که سیاه است وهرکجامیرود به جرم گناهانش ردش میکنندونمیدانم چرا.نمیدانم چرامدام به اینجاسرمیزنم که شاید نوشته ای و حرفی مرادوباره به راه حق ببرد.سیدجان بنویس ازغریب الغربا بنویس که رها نمیکنند.تاشایدمرحمی باشد بردل دردمند من.
بازم ببخشید دوباره تصحیح می کنم غریب الغربا!!!
رفیق دلم خیلی گرفته.برام دعاکن.دلی که به باد دادم رفته حالا نمیدونم چه جوری برگردونم سرجاش.
درودبرسیدما.
برمیگرده عزیز برمیگرده!!!!!!!!!
هرچیت مال خودت نباش دل ماله خودته دست اگه مال تو نیست( که نیست وگرنه قطع نمیشد) دل ماله خودته! افسارشو بگیر دستت همین!
به فکر ما هم که نیستید آپدیت کنید!
چه مسخره!
۲۰ تیر ۹۱ ، ۱۴:۱۶ جبهه مجازی
سلام.
بروزم و مفتخر به میزبانی ...
مناجات ماه شعبان --در الحاقات مفاتیح بگنجانید!
۲۲ تیر ۹۱ ، ۲۱:۳۱ فاطمه هادی
کلا سپرده اید به شاگردتان جواب کامنت هارا؟؟!
متاسفانه سیدرو توپ تکون نمیده چه برسه به کامنت!!!!!!!! دیدیشون؟
برای این درک متقابل که مطمئنم آقاست!

ببین یارووووووو!
من یه دخترم ! نوزده سالمه! زیبا هم هستم ! و البته محجبه (چادری نیستم اما)
نود درصد اوقات تنهایی از خونه میرم بیرون ! حتی روزهای جمعه هم تنهایی میرم بیرون

خونمون بالا شهره اما پایین شهرم رفت و آمد می کنم
من حتی پنج و شیش صبحم گاهی تنها میزنم بیرون
با بازه ی بزرگی از دخترای محجبه و غیر محجبه هم ارتباط دارم
مادرم هم چادریه و جوون
دارم می گم زر مفت میزنییییییییییی یعنی تو نه ها! این سایت تابناک زر مفت میزنه که در مورد این نوشته که ماشین ها جلوی زنای محجبه ترمز می کنند و ....
من منکر این نمی شم که گاهی یه گاو بی شخصیت مریض ممکنه واسه یه خانم محجبه مزاحمت ایجاد کنه اما این نیست که یه خانم محجبه مدام باید بترسه یا این زرای مفتی که تو سایت تابناک نوشته
بازم می گم من منکر مردای عوضی و شهوت رانی هم نمیشم که جامعه رو به گند کشوندن


من احمدی نژادی نیستم ! اما شما برای اینکه بگین حقین و احمدی نژاد رو تخریب کنین به هر مسخره بازی متوسل میشین
وجدان داری بفهمی آسیب میزنی به جامعه با این کاراتون؟

به قول حافظ :

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید / شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
۲۷ تیر ۹۱ ، ۲۰:۳۹ درک متقابل
جناب آقای طه رضای نیر هدی عزیز
با سلام. مدت ها است به وبلاگ شما سر نزده ام. بعد از فیلم یزدان پدر ندارد (ببخشید تفنگ ندارد)، و نوشته من در این مورد، تا مدت ها خواننده پروپا قرص وبلاگ شما و تعدادی از بسیجی های عزیز شده بودم و البته اکنون نیز سری به وبلاگ بسیجی های احمدی نژادی می زنم. شما که بعد از استحاله احمدی نژاد، روزه سکوت گرفته اید و سیاسی نمی نویسید که فکر می کنم عاقبت به خیری بیشتر در این مسیر است چرا که سیاست بسیار کثیف است. امروز در سایت تابناک مقاله زیر را می خواندم:

http://tabnak.com/fa/news/258368/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C

که یاد شما افتادم که در بحث هایتان در پاسخ به یکی از کامنت ها، پدیده بوق زدن برای زنان محجبه و سنگین را انکار می کردید. در ضمن توصیه می کنم سخنان کامل و بدون آقای احمدی نژاد را که بخشی از آن در زیر آمده است بخوانید (سانسور حرف های رییس جمهور "24.5 میلیونی" این روزها امری عادی شده است):

http://tabnak.com/fa/news/258399/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C

برایم خیلی جالب است بدانم اگر آقای احمدی نژاد در تبلیغات ریاست جمهوری 88 به این صراحت نظراتش را می گفت و حرف از انسان و توحید و محبت و مکتب ایرانی می زد، آیا باز هم به او رای می دادید یا نه. حقیقتا من الان که فکر می کنم اگر می دانستم احمدی نژاد چنین آدمی است، شاید به او رای می دادم.
رونق وبلاگتون دوما به کامنت های سجاد رحیمیه،اولا هم بمونه برای بعد.
۲۸ تیر ۹۱ ، ۱۳:۴۵ درک متقابل
سرکار مینا خانم
با سلام.
1- خوشحالم که دختر خانم جوان محجبه ای، گزارش هایی از قبیل گزارش سایت تابناک را تکذیب می کند. بنابراین به همسر و خواهرانم که محجبه هستند بگویم که اوضاع اینقدرها هم که می گویند خراب نیست و لازم نیست از ترس دائما برای هرکاری از آژانس استفاده کنند.
2- من نمی دانم آیا برای دختران جوان زیبا رویی که محجبه نیستند هم این امنیتی که شما می گویید وجوددارد یا خیر؟ فقط امیدوارم نگویید که دختران غیر محجبه همه فاسدند و هر چه سرشان بیاید حقشان است.
3- تا آنجا که من می دانم در فرهنگ ما ایرانی ها، اصولا رعایت ادب و نزاکت اصل مهمی است خصوصا برای افراد مذهبی و علی الخصوص برای خانم ها و بویژه برای خانم های جوان و به طور خاص وقتی خانم های جوان با مردان صحبت می کنند. بنابراین توصیه می کنم در ادبیاتتان چه مکتوب و چه شفاهی خصوصا با مردان از اصطلاحاتی مثل "زر زدن" استفاده نکنید.
4- من نه ادعا کردم "حق هستم"، نه قصد "تخریب احمدی نژاد" را داشتم، و نه فکر میکردم که کلام مرا کسی "مسخره بازی" تلقی کند. از طه رضا و همه خوانندگان هم عذرخواهی می کنم بابت هرگونه توهین احتمالی که از نوشته من برداشته کرده اند. من با طه رضا هرگز روبرو نشده ام ولی برای او فوق العاده احترام قائلم و او را انسان متعهد، مفید و با ظرفیتی می دانم و این حق را برای خود قائلم که در مقابل چنین کسی که فیلم می سازد و وبلاگ می نویسد، انتقاد کنم و یا با طنز حرفی را به او منتقل کنم. باز هم بابت هر توهین و یا تمسخر احتمالی در نوشته ام پوزش می خواهم.
5- من نمی دانم در مورد احمدی نژادی که اینقدر با ظرفیت است و این روزها زمین و زمان علیه او و حواریونش در رسانه های رسمی نظام (سپاه، نمازهای جمعه، سایت های ولایی و ...) چیز می نویسند، من حق ندارم چنین بنویسم؟ شما منکر استحاله احمدی نژاد بعد از خرداد 88 هستید؟ شما منکر دیدگاه های ویژه او که بوضوح با قرائت رسمی نظام تقاوت دارد هستید؟
۲۸ تیر ۹۱ ، ۱۳:۴۹ درک متقابل
سرکار مینا خانم
فراموش کردم بگویم که من برای اینکه بتوانم جواب شما را بدهم، کلا کلمه "یارووووووو" در نوشته شما را نادیده گرفتم.
ما چه کرده ایم که هر که می آید به کامنت های ما نظری میدهد!!!
سیدخان همه جواب کامنت های مارا دادند جز خودت!!!
در پاسخ به مینا:
مینا جان من هم یک دختر هستم اتفاقا چادری هم هستم 23 ساله ام و در مرکز شهر زندگی میکنم در ضمن ظاهرم کاملا معمولی است و بسیار در جامعه فعالم و در بالا پایین شرق غرب مرکز تهران رفت وامد میکنم و طیف وسیعی از دوستان با گرایش ها و اعتقادات مختلف و موافق و مخالف با خودم دارم باید بهت بگم که بارها در خیابانهای این شهر برایم مزاحمت ایجاد شده و به حدی این موارد برایم سنگین تمام میشد و از لحاظ روحی دچار مشکل و تعارض میشدم که مجبور شدم از یک سال پیش همراه با هدفونم بیرون بروم تا حرفهایی که در شان و شخصیت من نیست را نشنوم و فراموش کنم که در جامعه ما مد شده مردم حد خودشون را ندونند از یکسال پیش اوضاع بهتر شده بهت حق میدم که با این مساله تعصبی برخورد کنی ولی فکر میکنم بهتره به جای پاک کردن صورت مساله آن را با خط زیبا بنویسیم و سعی در حل کردنش داشته باشیم.
در پاسخ به درک متقابل:
عقل من اینجور حکم میکند در شرایطی که کشورم در اوضاع بغرنجی از نظر بین المملی قرار دارد و در حالیکه مردممون دارند کم کم معنی تحریم اقتصادی را سرسفره هاشان حس میکنند صحبت از اختلافات داخلی پوسیده کار عاقلانه ای نباشد!!!؟؟؟
بی ادعا در پاسخ بمن حرفی برای زدن نداری؟
۰۳ مرداد ۹۱ ، ۲۰:۳۲ جمعی از دوستان!
خوبین؟؟؟ تشریف بردین سفر؟ خب الهی شکر زیارت قبول ! اولین ماه رضان زندگی مشترک هم مبارک .
آدم باید باشد که دیده شود..
ولی گاهی زیادی که باشی یا عادت میشوی مثل گلدان لب دیوار...
یا واقعا زیادی میشوی.....
آنقدر که دیده نمیشوی جلوی چشمی ولی از یاد رفتی....
هستی ولی برای کسی نیستی ......
زیادی که باشی"زیادی" هم میشوی یادر زندگی آدم ها، از سر آدم ها!
!
؟



سجاد رحیمی در جواب:!
نمیشود بخاطر این شب که انشالله فردایش عید است روزه ی سکوت(!) خود را بشکنید و فقط یک نقطه را پست کنید که بفهمیم در قید حیاتید آیا؟
خب لااقل بگو نه نمی شود.
خدایا!

به ما وفا بده، که عباس با وفا بود ...

به ما صفا بده، که ارباب با صفا بود ...

به ما حیا بده، که سجاد با حیا بود ...

به ما سخا بده، که اکبر با سخا بود ...

و به ما صبر بده که صاحب ما صبور است ...
لالایی جان دقیقا مشکل ما با ایشان همین است!!!
سر کلاسم اینطورین!
سلام

یه متنی نوشتم لطفا بخون و نظر بده

در مورد متن های قبلی هم اگر خواستی چیزی بگو

ممنون!
زنده ای برادر! نکنه مجاور شده ای؟
سلام.
و من الله التوفیق

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اذ اوی الفتیه الی الکهف...
سلام وخدا قوت
ب شهید دیالمه هم سری بزنید
یاعلی...
سلام
پیشنهاد می کنم یه قالب قشنگ باصفا برای "کهف" نصب کنین که متون و تحلیل های قشنگ تون، نمای بهتری پیدا کنن و جذاب تر بشن. می دونم سرتون شلوغه ولی خب هنر خیلی مهمه. حیفه یکی مثل شما تو وبلاگش بی ذوق بازی (!) دربیاره
یاعلی
۲۰ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۲۶ دل شکسته یا دلی که شکستم؟
گاهی وقتها با خودم میگم چرا ما آدما تا این اندازه بی رحمیم؟ کارایی را با دیگران می کنیم که حتی طاقت نداریم کسی مطاقبلا باما همان کار را انجام بدهد؟
سید ظاهرا اوضاعت رو به راه است و همه چیز بر وفق مراد است.(ماکه بخیل نیستیم خوش به حال شماسید).توکه حاجتت را از بی دست کربلا گرفتی.(طبق پستی که درمورد ازدواجت نوشتی)آن هم حاجت به این مهمی.برای من هم دعا کن.دعا کن زودتر به آرامشی که خود خدا وعده داده که باازدواج به آن دست می یابیم برسم.
یک سوال فنی هم ازت داشتم:توی دوران تجرد چه دعایی خوبه بکنیم برای اینکه ازدواج خوب و هر چه زودتر داشته باشیم تاازاین بلاتکلیفی دربیایم؟
۲۱ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۱۶ اگر خدا بخواهد آدم!
سجاد خیلی زر میزنی!
سلام سید
کجایی؟
وبلاگت شده میدان بحث و جدل پس خودت کجایی که یه چیزی بگی؟
متاهل شدن اینقدر سخته؟
یا سید
شما فقط کامنتها رو تایید کن ! جواب ندیا!
شما که روزه ی سکوت گرفته اید با شمام خود شما!
یا این وبلاگ را حذف کنید یا تکلیف خوانندگان را روشن!
یا ننویسید یا کامل بنویسید و درست!
یا کاری را شروع نکنید یا شروع میکنید تمامش کنید!!!!


تمام عواقب را در مدرسه حضورا به جان نمیخرم!!!
یا امام رضا علیه السلام

گفتند این قبیله گره باز میکند
هربار آمدیم گرفتار تر شدیم
کاری نمی کنیم ولی مزد می دهی
هر بار آمدیم بدهکار تر شدیم
مردک توی پروفایلت که هنوز نوشتی مجرد.
۱۳ مهر ۹۱ ، ۲۳:۴۰ یکی از شاگردان
واقعا مام خیلی حرسمون در اومده ها!به تمامی بچه های حلی 5 میگیم که سایتتون رو تحریم کنن.(بهترش اینه که به ارشاد بگیم سایتتون رو فیلتر کنن که امیدوارم بکنن)
ضمنا آقا سجاد رحیمی!
آقا سرشون شلوغه اون طوری که ازشون پرسیدیم،روزه سکوت که ندارن!!!ولی من هم معتقدم که باید به جای تدریس به اولی ها (که واقعا تو مدرسه جای مارو تنگ کردن)بیان چند تا چیز تو وبلاگشون بنویسن تا خوانندگان رو سرگرم کرده باشن.
سلام؛
من فکر کنم شما از من بخاطر کلا ناراحتید!
خواستم مراتب عذرخواهی و غلط کردم را به حضور سیدتان(!) برسانم!
پیشاپیش از لطفتان ممنونیم!

پ.ن: خواستم خصوصی اش کنم ولی گفتم بقیه هم ببینند!
به طاها به یاسین به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا (س)
چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بی تاب مولا
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل ای دل بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبا نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد.
و این زندگانی فانی جوانی
خوشی های امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیرزد



اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا یقینا خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبه ها زاری یابی؟
به شانه کشیدی غم سینه اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بی قراری بدان یار یاری
و پایان این بی قراری بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری



نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را
به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علی اش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی یامهدی مددی
گاهی وقتها آدمها خودشون مقصر بدبختی های خودشون هستن.
دلشون را میارن وسط جایی باید بیارنش کنار که کار از کار گذشته و از دستشون رفته."خودم کردم که لعنت بر خودم باد".
التماس دعای خیلی زیاد ازت دارم سید جان.روی اینکه حضوری بگم ندارم بیشتر از این حرفها التماس دعا دارم.هوای دلم ابری و خرابه.
ولی من دلیل این خنده هاتون وقتی منو میبینیدو نمی فهمم!

درجواب یک از شاگردان:
به خودم مربوطه که تو کامنتام چی مینویسم!
ahsant 
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی