کهف

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۳۲ ب.ظ

محبّت

بسم الله الرحمن الرحیم

     تا حالا به ذات محبّت و به فرآیندش فکر کردی؟ به این که چرا خیلی­ها را دوست داریم؟ اصلا چرا دوست داریم؟ چه قدر دوست داریم؟ دختر دائیم، دختری دارد حدود سه ساله، بسیار دوستش دارم. دختری که خیلی بداخلاق است و اخمو. خانه­یمان که می­آید اصلا اجازه نمی­دهد بغلش کنم، با من حرف نمی­زند، از من فرار می­کند و من دوستش دارم!

     چگونگی شکل­گیری محبت و چرایی­اش هم مسئله­ای است واقعاً. مثلا زنی را تصور کن که نه ماه یک وزنه­ی چند کیلوگرمی را به او آویزان کرده­اند و به خاطر همین وزنه­ی چند کیلویی، زن که مظهر زیبایی است و به زیبایی خود بسیار اهمیت می­دهد به قول خودمان از شکل و قیافه می­افتد و همراهی با این وزنه ختم می­شود به یک درد جان­کاه، آن قدر جان­کاه که شاید مانندی برای آن نتوان تصوّر کرد. حال اگر من و تو باشیم تنفّر پیدا می­کنیم از آن وزنه؛ اگر قصد نابود کردنش را نداشته باشیم! اما زن می­شود مادر و آن وزنه می­شود کودک و محبت مادر به کودک انتها ندارد.

     خانمی را می­شناسی و برایت با عابر پیاده تفاوتی ندارد! پُرِ پُرش دو سه باری هم دیده­ای­اش و گیرم صحبتی هم کرده­اید! اما وقتی عاقد آمد و چند جمله­ی ساده­ی عربی گفت یا اصلا خودش گفت و لغتی جواب دادی، به یک باره انقلابی در خودت احساس می­کنی. در وجودت، موجودی نازل می­شود که به آن می­گویند محبّت. و به این نزول می­گویم نزول دفعی و به محبت مادرانه می­گویم نزول تدریجی.

     به نظرم یک پدر هم به بچه­اش باید به چشم مزاحم نگاه کند؛ مزاحمی که محبوبش را به خود مشغول می­کند. کسی را که تا دیروز فقط برای او بود، و تمام وقتش را و ذهنش را و روحش را وقف او می­کرده، حالا کم­تر وقت می­کند حتی به رویش لبخند بزند. خوابشان راحرام کرده، خوراکشان را بی­نظم کرده و بسیار آزار دیگر داشته برایشان. اما این پدر هم فرزندش را دوست دارد و این عجیب است.

     محبّت مجاری دخول دارد به قلب و معابر خروجی. یعنی از جاهایی وارد آن می­شود و از جاهایی خارج. بعضی وقت­ها هم از درون می­جوشد. روح غیر از جسم است و هر کدام احتیاجاتی دارند خاصِ خود. هر چند ارتباطی هست میان جسم و روح اما این دو، دو نوع­اند، دو جنس متفاوت لذا احتیاجاتشان هم متفاوت است. مثلا کسی که گرسنه است را باید غذا داد و کسی را که عصبانی است باید آرام کرد. همان طور که به یک گرسنه نمی­توان گفت "خوب عزیزم! حالت چه طور است؟ بیا با هم صحبت کنیم. مشکلی پیش نیامده که!" به یک آدم عصبانی هم نباید غذا تعارف کرد! هر چند منکر آن نیستم که گرسنگی می­تواند منجر به عصبانیت شود و به حد بلغت الحلقوم خوردن هم! این همه را نوشتم که بگویم شهوت غیر از محبّت است که نیاز به سکس، نیاز جسم است و محبّت نیاز روح. پس آن جذبه و کششی که به تن دیگری داریم هر چند می­تواند مقدمه­ی نوعی محبّت شود ولی در کل غیر از آن است.

     البته مثل منی که نه سکس را تجربه کرده و نه محبّت شدید به یک خانوم را نباید مقایسه کند جذبه­ی تن را با جذبه­ی روح اما به هر حال به واسطه­ی بدحجابی و مصادیق دیگر تحریک شهوت، رقیقه­اش را در خود احساس کرده­ام و به اقتضای اقدام برای ازدواج هم رقیقه­ای از محبت به یک خانم را تجربه کرده­ام و حال بر این باورم که آن چه حد ندارد جنبه­ی روحانی کشش به دیگری است و نه جذبه­ی جسمانی آن.

     انسان به موجب ماهیتش تنوع­طلب است و این ویژگی از کمال­جویی او ناشی شده؛ یعنی انسان در یک وضعیت قرار دارد و چون از آن شرایط راضی نیست، در واقع شرایط موجود در آن  با کمالی که او در عمیق­ترین نقاط وجود خود احساس می­کند سازگار نیست دست به تغییر شرایط می­زند و این می­شود تنوع­طلبی. پیراهنش را عوض می­کند، مدل مویش را و خانه­اش را و ... و بی­چاره خیال می­کند با ایجاد این تغییرات به کمال می­رسد و چون نمی­رسد دوباره و سه­باره و هزارباره کارش را تکرار می­کند و دریغ که به هیچ نمی­رسد.

     حال اگر این قوّه­ی عمیق و قوی را در ساحت واقعی خود به کار اندازد و در مسیر کمال واقعی که قرابت به ذات اقدس باری تعالی است، به آرامشی دست می­یابد که منجرِّ از محبّت خداست و محبّت به خدا با محبّت به غیر جمع نمی­شود که هیچ محبّت عمیقی با محبّت دیگری جمع نمی­شود. یعنی وقتی وجودی یا موجودی عواطف شما را به خود معطوف کرد به همان اندازه عواطف شما را از ما بقی خلقت پرت کرده و عقل حکم می­کند هر چه بیش­تر علاقه وجود داشته باشد، از ما بقی جهان بیش­تر دل کنده می­شود. و این که حضرت فرمود "حب الدنیا رأس کل خطیئه" شاید یعنی وقتی حبّ دنیا نباشد فقط و فقط حواس معطوف به خدا می­شود و حظّش را می­بری!

این نسخه را در مورد تعاملات انسانی هم می­شود به  کار برد. کمال­جویی انسان اگر در مسیر محبّت که نیازمندی روح است قرار نگیرد به تنوع طلبی جنسی منجر می­شود و مصادیق تنوع­طلبی جنسی مراجعه به سایت­های مستهجن، مشاهده­­ی فیلم­های porno، لذت­جویی به واسطه­ی نگاه­های شهوت­آلود در کوچه و خیابان و البته زنا به کرّات و افراد مختلف می­شود و ای کاش ماجرا به این جا ختم می­شد که نمی­شود. وقتی طرف با ده­ها بلکه صدها نفر تجربه­ی سکس پیدا کند، دیگر زنا هم تنوع­طلبی­اش را ارضا نمی­کند، این می­شود که چنین جامعه­ای رو می­آورد به هم­جنس­گرایی و سکس با محارم و سکس با حیوانات و نمی­دانم انتهای این جاده کجا می­رود!

     حال اگر اقدام به نحوی صورت گیرد که انسان با قوّه­ی محرکه­ی کمال­جویی و مرکب کشش روحانی که همان حبّ است حرکت کند به جای تفرّق خاطر به انسجام روح می­رسد و ذرّه­ای از آرامش و فراغ بالی را که عرفای بنام کسب کرده­اند تجربه می­کند و در این حال است که عاشقان راستین اگر عشق را مرتبه­ی شدیده­ی محبّت تعریف کنیم- را می­شود در فقر جست که از زندگی راضی هستند چرا که اصلاً متوجه دنیا نیستند و آن­چه در آن اتفاق می­افتد. لذا است که فرامین شارع مقدس در این چهارچوب محقق می­شود.

تنوع­طلبی  در سکس به مانند حرکتی عرضی است و عمیق شدن در چاله­­ی محبّت به مانسته­ی حرکت در طول مسیر. برای به حرکت در آوردن فرد در مسیر صحیح و جلوگیری از حرکات زاید در عروض، چاره آن است که اولّا لذّت پیش­روی در مسیر را به او چشاند و دوم آن که حواسش را از حواشی جاده منصرف کرد و سوم آن که بنیه­ی حرکت به او داد و ...

و اگر امروز بخواهیم از آفتی به نام بی­بندوباری که یک مصداقش بدحجابی است و یک مصداقش اختلاط میان نامحرم است و یک مصداقش سکس است و .... خلاص شویم، چاره همان است که پیغمبر اکرم (ص) هزار و چهار صد سال پیش فرمود و آن ازدواج است؛ ازدواجی دائم یا موقت، در سن پائین که هر چه سن پائین­تر باشد حواس به دیگران کم­تر معطوف شده و رسیدن به توحید راحت­تر است.

و شاید بعدتر نوشتم چرا به نظرم در این روزگار توحید جز با ازدواج محقق نخواهد شد!   

 

۹۰/۰۲/۲۴
سید طه رضا نیرهدی

نظرات  (۵۴)

۲۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۳:۳۰ بنیاد حیات بابل
سلام آسدطاهارضا
جات خالی دیروز بودم توی بیت محقر ولی سراسر نور مرحوم آیت الله العظمی کوستانی. گویند مرحوم ایشان در آن اتاق محقر گلی بارها به محضر حضرت صاحب الامر مشرف شدند. بماند...
آقازاده ایشان که امروز پیرمردی است و انگار از "دنیای ما" هیچ نمی فهمید حرفهای دلنشینی داشتند... ازجمله اینکه فرمود: بروید و به دوستان و آشنایان بگویید کوهستانی گفته ریشه همه بدبختی ها و کناهان ما در تجمل گرایی و حرص است. بماند...
امسال همانند سالهای گذشته مجموعه قصد داره دوره تربیتی آموزشی ویژه دانشجویان و طلاب فعال فرهنگی شمال رو برگزار کنه. اگه مایلی تشریف بیاری حتما خبرمون کن. حضورت برامون مایه توفیقه.
قرار بود وبلاگ را ببندی بروی خارج که این پست را زدی ؟!
آدم تعجب می کند.....
.
.
.
شوخی کردم. قل الحق .....
سلام
تحلیل نابی بود
این آفاتی که اسم بردید تازه یک گوشه از مضرات به تعویق افتادن ازدواجه. "خودارضایی" بلاییه که اگه خوشبین باشیم شاید فقط در حد پنج درصد از مجردها بهش مبتلا نباشن!!!
و البته از نظر من یه موضوع طبیعی هرچند تلخه!
وقتی دختر یا پسر به سن بلوغ میرسه و این حس غریزی درش به وجود میاد باید ارضا بشه!
خنده داره به یه فرد تشنه بگی فعلا تحمل کن ده سال پونزده سال دیگه که درست رو خوندی و سربازی رفتی و کاری پیدا کردی و ماشین و خونه خریدی و... اونوقت اگه شد یه لیوان آب بخور...
به نظر شما چه اتفاقی میفته؟
وقتی پر و مادرها از سنت رسوا الله (ص) فاصله گرفته اند و ملاک ها فقط مادی و این دنیایی شده و هدف ازدواج شده چشم و هم چشمی و به رخ کشیدن وضع مالی و شوهر و غیره وضعیت همینی میشه که می بینیم
اکثر قریب به اتفاق جوون ها به بیماری کثیف خودارضایی مبتلا میشن(دور از جون) و یا تو منجلاب زنا و همجنس گرایی و ... غرق میشن
گناهش هم گردن پدر و مادرهاست
دوست عزیز وبلاگ خیلی خوبی داری فقط ایکاش انقدر تو انتخاب فونت تنوع طلب نباشی یه فونت درست درمون انتخاب کن تا از جذابیت وبلاگت کاسته نشه
سلام.
حرف دل ما رو زدید. این جنس محبتی که ازش صحبت کردید همه به نوعی دارنش(در فطرت همه است)اما می بینیم بعضی به خوبی مدیریتش نمی کنند و یا ولش می کنند و یا اصلا بهش فکر نمی کنند که دلیلش هم به نظرم در درجه اول نتوانستن ارتباط با فطرت پاکی که باری تعالی به آن شخص عطا کرده و حتی می بینیم که این گونه افراد این گونه ارتباط رو غبار گونه می بینند و درجه ی دوم نگاه اینها به محبت نگاهی تحدیدی است (اینجور موقع ها می گویم اینها محبت چینی خریداری می کنند ) چرا که کمالات و زیبایی های برآمده از محبت را در اموری که شما در پارگراف 9 اشاره کردید.
سلام مطالبتون کم نظیر ودرست و منطقی است ونشان از اطلاعات بسیار بالاست وذهنی که در مسیر درست قرار گرفته.
کاملا موافقم ولی در این زمونه به کی میشه اعتماد کرد مگر اینکه خدا کمکمون کنه و بعضی پدر مادرا رو هم اهل کنه که فقط معیارشون ایمان فرد باشه نه مدل ماشینش یا شغل باباش یا مدرک تحصیلی که من مثلا بچه مذهبی بارها چوب توقعات بی اساس پدر ومادرم رو خوردم همونایی که یک عمر تو گوشم از علی ع خواندند ولی وقتی پای عمل رسید فهمیدم علی فقط یه اسطوره برا ویترینه نباید الگو باشه که اگه الگو بود .........
رفقا فک نمیکنید این مشکل فقط بعد تک فرد نداره.
بریم کتاب 4رم ابتدایی المان نگاه کنم حل موضوعات چون سکس با ساختار های اموزشی حل میشه.
این فضا بسته است.خیلی خوش بینانه اس ت که با 42 درس دینی دوره دبیرستان و 2 ترم اندیشه و تنظیم خانواده شخص کاملا در مورد این قبیل موضوعات خط قرمز بکشه.
استاد حاتمی کیا حرف جالبی تو راز زد(با کمی تحریف):ورود پلیس به مقولات فرهنگی با تفنگ به هدف نمیرسد و حرف تو گزارش همین بود.
مگه حضرت اقا بر مبحث سنگین جنگ نرم استفاده نکرد.
نرم الکی اونجا نیومده.اگه بحث، حرکتی ساده بود ....
ایا دفاع نرمی داشتیم.....؟
ایا پناهگاه نرم داشتیم....؟
ایا.....
فقط همه نظر میدیم.اون روز(سال قبل) داشتم با یه نفر که تو مترو کلیپ ... میفرستاد سر بحث باز کردم داشتیم به جای خوبی میرسیدیم که یه دوستی اومد از سر دلسوزی ما رو برد حراست به جرم ترویج فیلم .../.
بعد که گاز و مجوزش دید اجازه تماس داد.منم زنگ زدم ناحیه بعد از 2 ساعت نصیحت ول شدیم.
میخوام بگم اگه بخای این مقولات حل کنی باید از بچگی با اسیب هاش در همه ابعاد اشنا کنی.
البته سینما ما هم دسته کمی از فیلم های porn نداره با این وضعیت حجاب.
تا زمانی که چادر سربار تو سینما ما هست همینه.رییس شرکت و خانم با فرهنگ خوشگل و بی چادر کلفتش چادری.
یه فیلم هست به اسم پاپیتال،تو این فیلم یه زنی هست چادری که همش از دست شوهرش کتک میخوره بعد از طلاق چادرش بر میداره احدی به خودش اجازه تحقیر این زن نمیده.
هر چی میگم باز حرفای تازه یادم میاد.
بیاد حول این راهکارا یه کم درخور سطح جامعه حرف بزنیم..
یادم گرفتیم تا یه چیز میشه بگیم الاهم عجل لولیک الفرج
به خدا تا جامعه مهدوی اماده نشه امام عزیز نمیاد.

جهاد در مبارزه عملی اتفاق میفته.جهاد ما امروز .....
شما بقیش بگید
سلام
موضوع پیچیده ای رو مطرح کردید
به مطالعه عمیق نیاز داره
واقعا من موندم متحیر از اینکه چطور دانشجو یا تحصیلکرده این مملکت تحلیلاش در حد کسی است که اصلا تو این دوره زمونه زندگی نمیکنه.خوب عزیز من تو که با دیدن موی یک دختر حالی به حالی میشی چرا تا حالا زن نگرفتی؟
برو ببین تو کشورایی که همه بی حجابند زنها با امنیت بیشتری تو خیابونا راه میرند یا تو مملکت مثلااسلامی شما.
تو اصلا میدونی عامل همجنسگرایی چیه؟
چرا تو مملکت ایران که به زعم شما بی بندوباری کمتره اینقدر همجنسگرایی رایجه.لطفا در موورد هرمطلبی که میخایی اظهار نظر کنی علاوه بر منابع دینی یه مقدار مطالب علمی مرتبط را هم مطالعه کن داداش.
واقعا این صیغه محرمیت چه سری ذاره که همچین که جاری میشه محبت هری میریزه تو دل دو طرف و روح و تن همش میشه جاذبه.اقا جمع کن کاسه کوزتو.حثایثو درست ببین اخوی.
الانسان حریص علی ما منع.
گند مسایل جنسی مملکتو برداشته و شما بازم نسخه هایی مثل آقای قرایتی واسه جوونا میپیچی.هر کس که شهوتش زد بالا توانایی ازدواج وتشکیل خانواده نداره.راستی این قضیه ازدواج موقت چیه؟رابطه اش با محبت و جاذبه روح دو نفر چیه؟حالم بد شد.
... و همه ی اینها یعنی خبری است.......مبارک باشد !!

حدسم درست است؟؟؟

در دنیا هر روز خبرهایی است، تا منظور شما چه نوع خبرهایی باشد!
زیبا نوشتین.با دقت تفاوت بین این دو لغت را بیان نمودید.خدا قوت.التماس دعا
۲۶ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۰:۳۲ دوست در پاسخ به محبت!
می بخشید آقا یا خانم محبت!
این که یک نفر با دیدن موی یک خانم حالی به حالی می شود، نشانه صحت نفس و عدم غرق شدن در گناه شهوت است.
آقای نیرهدی! اگر شما با دیدن موی یک خانم حالی به حالی می شودید، به شما تبریک می گویم.
یاراحم العبرات/سلام آقاسید/ خداخیرتون بده با نوشتن این مطلب! بلکه 20-30 نفر بخونن و رو 5-6 نفرشون تاثیر بذاره ... انشاالله . عذاب میکشم وقتی میبینم بچه هایی رو که انقدر بی خیال شدن وکلا راحتند تو روابطشون با جنس مخالف ونابود میشوم وقتی این بیخیالی رو بین دوستان به ظاهر مذهبی هم ... خدابه دادمان برسد هرچند او میرسدو ما...
عزیزان اول شرط ادب یادمون نره.
اسلام با مقوله سکس اصلا مشکل نداره با موضوعی به نام هرج و مرج جنسی مشکل داره اینکه یک شب با یک باشی فردا با یکی.
در مورد ازدواج موقت بعد از طلاق 9 ماه حق ازدواج داده نمیشه.
اگه این شرط و 10ها شرط دیگه نبود بله من هم قبول دارم با فاحشه گی هیچ فرقی نداشت

نه ماه را از کجا آوردید؟
عده خانم که این نیست!!!
منظورم خبری ست که باعث می شود یک "مبارک باشد!" بدهکارتان شویم !

برای بار دوم خواندم نوشته یتان را ، حدسم به یقین نزدیک تر شد....!

اگر منظورتان آن است که بنده ازدواج کرده ام یا تا چند روز آینده ازدواج می کنم، خیر این طور نیست!
شما واقعا وقتی موی یه خانوم و می بینی حالی به حالی می شید؟ واستون متاسفم. مشکل زمونه ما موی یه خانوم نیست قبلنا به چیزای بهتری می پرداختید ولی مثل اینکه, نه, شمام مثل همه اید اولش از چیزای جنجالی و مهم حرف می زنن بعد جفت پا می رن تو این حرفای بی سر و ته خاله زنکی.

بنده آن قدر تقوا ندارم و بدحجابی برایم عادت شده است.
مشکل زمانه ی ما و همه ی تاریخ بی تقوایی است و یکی از مظاهر بی تقوایی حجاب خانم ها و نگاه های گناه آلود آقایان است!
کدام مسئله بی سر و ته و خاله زنکی است؟!
بدن انسان می‏تواند تا ۴۵ واحد «درد» را تحمل کند ،
اما زمان «تولد نوزاد» یک زن تا ۵۷ واحد درد را احساس و تحمل می‏کند تا او پا به این دنیا بیاورد.....

این 57 واحد درد ، برابر با شکسته شدن همزمان ۲۰ استخوان است!


مادرتان را دوست بدارید!

*مربوط به پست اخیرِ شما !
امیدوار بودم که حدسم درست باشد ...!

پس این همه کنایه و اشاره معنایش چیست؟!؟
واقعا در شُرُفش نیستید...؟؟
از نزدیکانتان کسی هست لابد......پس چرا..؟
......؟!

امیدوارم این وعده ی نوشتن مطلب در رابطه با ازدواج مثل بقیه وعده هایتان به تعویق نیفتد...
به "محبت!"
امنیت خانم ها در جوامع دیگه بیشتره!!!!امنیت دقیقا یعنی چی؟!!!
این چه امنیتی که برای تبلیغ بستنی،لابه لاش صحنه های سکسی پخش می کنند!!!!!
یا تبلیغ گرد بند با مارک کوفت توی فرودگاه، یه بنر بزرگ زن لخت مادرزاد نشون میدن!!!
بدبخت!این امنیت نیست،اوج تحقیر یک زن!
پاسخ به گمنام
دوست عزیز. در اینکه آنچه در غرب می بینیم اوج تحقیر یک زن است شکی نیست ولی آیا اینکه در پایتخت کشور اسلامی ایران در وسط روز در اکثر خیابانها در جلوی چشم همه برای زنان و دخترانی با پوششی کاملا معمولی، مثلا مانتو شلوار و مقنعه محل کار، بوق میزنند اوج تحقیر زن و بی امنیتی نیست؟ اگر شک دارید در خیابانها چند دقیقه در نزدیکی یک خانم تنها منتظر تاکسی بمانید.
چند تا سوال و مطلب دارم
1-وقتی الان با آزمایش ساده در کمتر از 48 ساعت بعد از لقاح میشه ازحاملگس مطلع شد یا با سونوگرافی در هفته سوم و چهارم جنین رو دید دیگه معنی عده چیه؟
2-من با حجاب موافقم ولی نه مثل شما.1400 سال قبل وقتی اعراب جاهلیت دخترانشان را زنده به گور میکردند رسول اسلام به ایشان گفت آنها را نکشید بلکه انها را در پارچه ای بپیچید و ذر خانه نگهدارید ولی الان که زنان همدوش مرذان در جامعه نقش افرینی میکنند دیگر حجاب شکل و فرمش با گذشته فرق خواهد داشت.
3-اگر دختری با دیدن مو و شنیدن صدای شما حالی به حالی شود پس شما هم باید موهایتان وبدنتان را کامل بپوشانید و کاری کنید که صدایتان را او نشنود تا به گناه نیفتد.
4- یکبار محض امتحان تو چله تابستون وگرمای اون با پوششی مشابه زنان محجبه بیایید بیرون تا ببینید که خانمها علاوه بر درد و رنج حاملگی که داوطلبانه میپذیرند دردو رنج تحمیلی دیگری به اسم حجاب اسلامی رو هم باید تحمل کنند.
5-هر کسی هر وقت غریزه جنسی اش تحریک شد باید ازدواج کند.؟متاسفانه در کشور ما ازدواج راحت اتفاق میفتد که همین منجر به بحرانهای خانوادگی عمیقی میشود بخصوص اگر پای بچه هم وسط باشه که دیگه معضل بچه های طلاق هم اضافه میشود.
ادامه
6-اونایی که بعد از ازدواج باز هم دنبال رابطه با زنان دیگر هستند حالا چه صیغه و چه غیر شرعی و.... یعنی موقع خوندن صیغه عقد محبته هری نریخته تو دلش یا اینکه صیغه را به درستی جاری نکردند واحتمالا قواعد زبان عربی رو رعایت نکردند.
7- دوست عزیز که مرا بدبخت نامیده اند ضمن تشکر از لطف ایشان باید به ایشان عرض کنم که اگر یک چرخی تو همین خیابونای تهران بزنند خواهند دید که چگونه به شخصیت و حرمت زنان و دختران در خیابانها توسط برخی مردان توهین میشود.در حالی که تو کشورهای پیشرفته کسی در محیطهای عمومی اجازه حتی نگاه چپ به یک خانم به خودش نمی دهد.
8- توی کشور ما که رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج تقبیح شده عمدتا رابطه ها یا به منظور سکس اغاز میشه یا چون در محط بیرون آزاد نیستند بیشتر دنبال مکان خلوت میگرذند و بقیه ماجرا...........
9- شمایی که با دبدن موی نامحرم حالی به حالی میشوید اگرحتی برای یک دوره علمی یا سمینار به خارج از کشور بروید احتمالا با مشکلات زیادی روبرو میشوید. ولی من فکر میکنم اونقدر سریع با موضوع آداپته میشید که تفاوتی براتون نخواهد داشت که مثلا همکارتون یا همکلاستون مرده یا زنه یا باحجابه یا بی حجاب
10-لطفا در خصوص برخی مطالب که جنبه علمی دارند و به خصووص با فیزیک و ریاضی سنخیتی ندارند مثل موضوع همجنسگرایی که مبحثی در علم روانپزشکی است ودید پزشکی وعلمی به اون با ذیذ عامه و عرقی متفا وت است بیشتر مطالعه کنید.مثل اظهار نظر احمدی نژاد که گفته ما تو ایران همجنسگرا نداریم واسباب خنده مردم دنیا شد. تو ایران نه تنها همجنسگرایی به وفور داذیم بلکه به دلیل محدودیتها و محرومیتها انحرافات جنسی بیداد میکند.
۲۷ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۰:۵۳ فریاد : در تکمیل سخن گمنام
خانم روشنفکر چرا واقعیت رو کتمان می کنید همین بی حجابی یا خوش بینانه تر بگیم این بد حجابی به اصطلاح روشنفکرای جامعه باعث شده خیلی از حرمتها زیر پا گذاشته بشه. آخه کدوم آدم عاقلی باور میکنه اراجیف مربوط به حقوق زنان در غرب رو . والا اسلام رو به گند کشیدن با این کارهاشون. خیلی از شهرهای کشورمون یه سرو گردن از اروپا زده بالا .
نمیدونی چقدر زجر کشیدم وقتی پای صحبتهای یک مسافر کانادایی نشستم وقتی که اون درمورد اسلام ایرانی ها و حجاب خانمهای ایرانی و میزان مصرف لوازم آرایشی ایرانی ها می گفت . دردناکه
چطور خانم های محجبه،که تو خیابون هاهم ول نمی گردن و شونصد قلم آرایش نمی کنن هیچ مشکلی ندارن!
خب معلومه وقتی کل هیکلت رو میریزی بیرون با یه مانتوی تن نما،ناراحتم میشی چقدر مزاحمت برات ایجاد شده!!!!!
بنده هم خارج رفتم از این خالی بندی هارو نگه دار واسه خودت،اونا خودشون رو می کشن با هزار تا قرو فر راه میرن ملت دنبالشون راه بیفتن بعدشم فجایع اخلاقی که از نظر اون ها هم خیلی لذت بخش.یا اگه یکی براشون توخیابون بوق میزنه خیلی سر خوش میرن توش و....
این رفتار ها بوق زدن وتیکه انداختن ،برای ما آزار تلقی میشه.(برای اونا حال کردنه)
نمیشه که بی عفتی رو از اونا تقلید کنی،بعدش این ها رو هم آزار بدونی!!!!(این یعنی فرهنگ درهم)
به قول آقا یا خانم محبت!تو ایران ازدواج خیلی آسون اتفاق میافته.یه عده برای ارضای خودشون باعث بدبختی ودربه دری یه انسان میشن.بعد با خونسردی تمام میگن باهم تفاهم نداشتیم.در مورد بچه های طلاق خیلی حرف زده شده.گفتم فقط حرف نه بیشتر.ولی تا حالا کسی فکری به حالشون نکرده.حالا این بچه ها باید دردشون رو به کی بگن؟!!!!!میشه یکی یه جواب قانع کننده به من بده!!!!!!!!!!!!!اگه خوب بگردین مشکلات مهمتر از همجنسگرایی هم تو این خراب شده هست.
آقای نیرهدی،
شما به واسطه ی این پستتان موجب ایجاد سوال ها و شبهه انداختن های زیادی شده اید،
کاری به درست یا غلط بودن نوشته یتان و هدف از این نوشته ندارم ،
اما اینکه جواب سوالات و شبهات را اصلا نمی دهید و این نوع نظرات را تایید می کنید و می گذارید خیلی راحت به اسلام توهین شود و تهمت و ...
درست نیست واقعا درست نیست!
اگر جوابی دارید بدهید ... و اگر خدای ناکرده توانایی جواب دادن به شبهات را ندارید (البته در برابر مواضع سیاسی تان که شاهد بوده ام به چه شدتی دفاع می کنید ، اینجا پای دینتان وسط است نه سیاست! واقعا کدام یک مهم تر است از نظر شما...؟؟!)
قسمت نظرات را ببندید ، که به نظرم شما مسئولید در قبال کسانی که این پست را می بینند و بعد می آیند و بحث های جاری در کامنت ها را می خوانند و ... فکر نمی کنید مسئولیت سنگینی دارید در مقابل این سوالات و شبهاتِ بی جواب رها شده در این جا؟؟!!؟

من خیلی توهین به اسلامی ندیدم که بخواهم در مقابل آن موضع گیری کنم، بیش تر بی اطلاعی دیدم که برایم مهم نبود، مثلا شما بگذارش به پای "فحش بچه صلواته!"
از طرفی هم معذوریت هایی وجود دارد برای بحث کردن بی پرده در این چنین مباحثی که در فضای سیاسی وجود ندارد.
چون در دو ساله ی اخیر بی حیایی در فضای سیاسی کشور زیاد شده، تحمل عرف در آن حوزه بالا رفته و این در حالی است که در دیگر حوزه ها لزوما آن تحمل وجود ندارد و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
ایشون الان یک مقاله علمی بودن؟
یا درد و دل؟...
اولا لطفا از کسانی که در غرب زندگی کرده اند بپرسید در کدام کشور "پیشرفته" در میدان مهمی مثل آزادی در روز روشن خرید و فروش مواد مخدر انجام می گیرد.

ثانیا من با این فرض که دنیای مادی غرب مظهر فساد و ابتذال و تحقیر زن و بی بندوباری است هیچ مشکلی ندارم. فقط ادعا می کنم پایتخت ایران که ادعای اسلامیتش گوش فلک را کر کرده است نیز مظهر فساد و ابتذال و تحقیر زن و بی امنیتی زنان و .... است. همین. اگر خواستید می توانیم راجع به دلایلش و راجع به سهم حاکمیت در این فلاکت و فساد بحث کنیم.
خیر پیش

مثلا در کشور هلند، قطع به یقین این طور است.
این حداقل چیزی است که بنده اطلاع دارم!
برادر یا خواهر عزیز گمنام
اینکه من گفتم در خیابان برای خانم ها بوق می زنند یعنی اینکه حتی برای خانم های محجبه بوق می زنند. گفتم خانم هایی که با لباس رسمی از محل کار می آیند، آرایش نکرده اند و به معنای رسمی، حجاب اسلامی را رعایت کرده اند. اگر شک دارید، یک روز بروید در خیابان ها منتظر تاکسی بمانید. من بعید می دانم در هیچ کجای دنیای غرب، در خیابان های معمولی پر رفت و آمد و در روز روشن برای کسی که منتظر تاکسی است بوق بزنند. شما نمی دانید چقدر جامعه به ظاهر اسلامی ما فاسد است. شما عادت دارید سرتان را در برف کنید.

خوب بنده که بارها و بارها در خیابان منتظر تاکسی شده ام و تا به حال این صحنه ای شما می گویید را ندیده ام.
مادر بنده ام خیلی وقت است که از سر کار برمی گردد و برای او هم تا به حال این اتفاق نیافتاده.
و ...
احساس می کنم شما در تهران دیگری زندگی می کنید.
شاید هم شما در تهران دیگری زندگی می کنید. قضاوت را به برآیند نظرات افکار عمومی در این مورد موکول می کنم.
مثال دیگر: من سال ها است که می شنوم که در نقاط زیادی در محلات مختلف تهران علنا مواد مخدر خرید و فروش می شود و من همیشه انکار می کردم. اکنون مدتی است که کمی حساس شده ام و این مسئله را در نقاطی مثل میدان آزادی و صادقیه در روز روشن به چشم خودم دیده ام.

در کشورهای غربی، در بعضی از محلاتش مواد نمی فروشند؟
انسان تعجب می کند!!!
همون طور که گفتید حجاب یکی از جنبه های تقواست حجاب شاید توی تهران نه ان هم همه جای تهران ناجور شده جاهای دیگه حتی کرج هم شاید با این شدتی که می گید نباشه توی تهران هنوز خیلی از خونواده ها هستند که با بی حجابی نامانوسند از ادم های درستی مثل شما که هرازگاهی چهار تا حرف درست می زنن انتظار میره که به جای این متن هایی که ادم از خوندنشون تعجب می کنه چهار کار مثبت مثل قبل اما متفاوت با ان انجام بدن.با تشکر از چهار تا ادم درست و حسابی.

مثلا چه کارهایی؟
پیشنهاد بدهید.
سلام این تهران دیگه رو خوب اومدید!!!
بنده خودم یک خانم چادری هستم،هر روز هم برای رفت و آمد سوار تاکسی میشم.
هیچوقت هم برام بوق نزدن!متلک هم ننداختن!مگه اینکه طرف مسافر کش،که هم برای من بوق میزنه هم برای آقایون و خانم های دیگه ای هم که وایسادن!
والا الان خیلی هوا گرم ،برف دم دست نیست.
شما هم گویا خوب خودت رو زدی به خواب!
اقا طه واقعا برای خانمهای چادری هم بوق میزنن یا حتی مثلا سوار تاکسی که میشن براشون مزاحمت ایجاد میشود ولی قبول دارم نه به اندازه ی خانمهای بدحجاب در ضمن من در همین تهران که روز به روز بیشتر به دخترهای محجبه اش توهین میشه زندگی میکنم و در دانشگاه همین شهر تحصیل میکنم که از سال اول ورودم تا الان بالای 10 نفر از همکلاسیهایم چادر را کنار گذاشتند و رو به بدحجابی اوردند که دیده بشن

بنده هم هم کلاسی داشتم که موقع ورود به دانشگاه چادر سر می کرد و الآن چادر را کنار گذاشته و در مقابلش 3-4 تا همکلاسی دارم که بعد از ورود به دانشگاه چادری شدند.
اصلا مگر مسئله ی اصلی این است؟
همه کارهایی که تا الان انجام داده اید همه متن های با معنا و مفهومی که تا الان نوشته اید توی این متن حجاب؛شما منحصرا درباره مواردی صحبت کردید که تو خونواده های ایرانی هنوز جا نیفتاده اینجا اروبا نیست که بشه اینقدر راحت درباره این موضوع حرف زد؛ مطمئنا شما موضوع های خوبی تو ذهنتون دارید شما ادم کار درستی هستید.

پیشنهاد می کنم شما مطالعه بفرمایید "مسئله ی حجاب" شهید مطهری را یا "نظام حقوق زن در اسلام" ایشان را یا سخنرانی های استاد رحیم پور را در این باره.
انصافا این بزرگواران خیلی راحت درباره ی این موضوع صحبت می کنند.
همین طور خیلی علمای دینی دیگر!
میشه بگید مساله چیست؟چادر یک ارزشه کنار گذاشتنش حاصل این تفکره که دیگه یک زن در این پوشش زیبا نیست , دیده نمیشه کسی که این ارزش رو زیر پا بگذاره به ارزشهای دیگه هم راحت میتونه پشت پا بزنه چون اساسا ارزشی انسانی براش تعریف نشده و همه چیز بسته به غرایزشه.
این که زن ایرانی فکر میکند باید برای دیده شدن تواناییهاش آرایش کنه و بدحجاب باشه مساله نیست؟ مساله اصلی این نیست که این دختر دو روز دیگه قراره مادر جامعه فردا باشه مادری که بیشترین ارزش براش دیده شدن توسط مردم کوچه بازاره مادری که هنوز خودش تربیت نشده ؟
سلام ،
من هم یک چادری هستم و به شدت اعتقاد دارم رفتار آدم های خیابان کاملا بستگی به ظاهر آدم ها دارد.
هزاران مرتبه خدا را شکر می کنم که تا به حال (با این که تا قبل از آن کاملا انتظار هر نوع رفتاری از آدم های خیابان داشتم!) هیچ تاکید می کنم هیچ مورد بی احترامی ای ندیدم ، بلکه هر چه دیدم احترام بوده!
مسیر من تا دانشگاه شامل پیاده روی و تاکسی و مترو است و حتی گاهی اوقات بی آر تی ... با این وجود حتی در این مدت اوقاتی بوده که افتخار کرده ام به بعضی از رفتارهای مردم شهرم!
مثلا هر وقت (بیشتر اوقات!) سوار تاکسی شده ام به اقتضای مسیرم اکثرا مسافران از آقایان بوده اند و تا به حال حتی یک دفعه هم نشده من از آقایی که جلو نشسته است بخواهم جایشان را با من عوض بکنند و قبول نکرده باشند و این افراد از اقشار مختلف و سطوح مختلف مذهب در جامعه ما بودند! و حتی شده است که خود مسافران بگویند شما بفرماییید جلو بنشینید تا راحت تر باشید!
به نظرم این دید که خانوم ها در جامعه ما امنیت ندارند درست هست ، ولی ما انسانیم و فکر داریم! مثلا مسیرهایی هست که من راحت تر رفت و آمد کنم اما به ازای کمرنگ شدن امنیتم و رفتن به مکان های نا امن تر ...فکر می کنم و تصمیم می گیرم به آن مکان ها نروم حتی الامکان .
و اینکه می دانم و می بینم طرز رفتار آدم ها چقدر زیاد به پوشش آن ها بستگی دارد ، فهمیدنش کار بسیار راحتی ست ، اینکه یک روز بایستید کنار یک خانم محجبه و چادری و ببینید کسی برایش بوق می زند یا نه!!


خدا حفظمان کند از نگاه یک بعدی به مسائل و یک طرفه به قاضی رفتن!
اینکه زودتر ازدواج کردن بهتره دیگه با چه استدلالی ثابت میشه؟!
توجه به دور و بر معطوف نشود؟!

اصل بر رعایت تفوا است، هر کار که رعایت تقوا را راحت کند انجامش لازم است و ازدواج از این جهت در سنین کم توصیه می شود.
طی این چند روز تمام وقتم و صرف خواندن کتاب هایی در مورد حجاب و موضوعات مرتبط با اون کردم ولی معتقدم اونها از حجاب حرف زدن؛ خیلی ام با صراحت؛ ولی بزرگترین فرقی که با نوشته های شما داشت این بود که اونها همه از علمای دینی و یا سخنرانایی بودند که ادم باید خیلی از مسائل رو از اونها یاد بگیره و بشنوه و به کار ببنده حالا حرف من با شما این نیست که شما با صراحت درباره این موضوع می گید حرف من اینه که واقعا موضوع این قدر خطیر نیست که شما می گید و این موضوع رو به جامعه نسبت می دید.
۰۳ خرداد ۹۰ ، ۰۲:۱۴ محمد حسین . م
موفق باشید!
۰۳ خرداد ۹۰ ، ۲۲:۲۹ محمد حسین . م
کاش جواب شبهه ی بنده را می دادید!

چون "جدا و واقعا" برایم سوال ایجاد شده....


فعلا دغدغه ام امتحانم است!
چند روز است دارم فکر میکنم بروم به جناب فیلترینگ این وبلاگ را معرفی کنم.
خصوصا این پست را!
موافقین قیام کنند



تصویب شد!


لطف دارید شما!
بعد الآن محبت به نوه دایی بداخلاق از نوع نزول دفعی ه یا تدریجی؟! مجاری خروج محبت کجا هستن؟! چه محبتی از درون میجوشه؟ کشش جسمانی و روحانی هیچ ربطی به هم ندارن؟ یکیش پسته و یکیش متعالی؟ تو ازدواج که اینظوری نیست! کسی نمیتونه ادعا بکنه تو کشش روحانیش به آدم مقابلش کشش جسمانی نقش نداشته!
ای خدا!
۰۵ خرداد ۹۰ ، ۲۱:۳۰ محمد حسین . م
و جواب سوالِ بنده لطفا؟
من هم با صدر شدیدا موافقم!
اتفاقا قبل از کامنت صدر هم من به این موضوع فکر کرده بودم...

کار بسیار راحتی است
صفحه اول بلاگفا گزینه ی گزارش تخلف دارد !


خود من که خیلی استقبال می کنم از فیلتر شدن
طعم بازداشت جمهوری اسلامی را که چشیده ایم، طعم فیلتر شدنش هم رویش!
این طور بهتر معلوم می شود در جمهوری اسلامی کیانند مظلومین!!!
۰۹ خرداد ۹۰ ، ۰۳:۵۳ سید طه رضا نیرهدی به محمد حسین م
سلام آقای برادر عزیز
خدا را شکر که فرصتی دست داد تا کمی بیشتر وقت بگذارم برای این ویران کده ی مجازی!!!
اگر لطف کنید و لیستی از مجموعه ی شبهه هایی که در این پست مطرح شده برایم بفرستید تلاش می کنم تا حد سواد خود به آن ها پاسخ دهم تا دیگر شما هم بیش تر از این از بنده ناراحت نمانید
التماس دعا
به خروش: بلاگفا این چیزها را مخالف قوانین نمی داند.ارجاع به قضیه وبلاگ قطعه 26 و تخریب چی و ... که داشتند خلاف عقاید مدیر محترم کار می کردند! و فیلتر شدند...
به مدیر وبلاگ:
ما خودمان جزو خودی محسوب میشویم خیر سرمان!
منتها نکته کامنت این بود که رعایت عفت کلام چیز خوبی است.گمانم ثواب هم داشته باشد حتا!

کجای کلام عفت رعایت نشد؟
و اصلا مگر الفاظ بهانه ای برای رساندن معنا نیستند، در کدام معنا بی عفتی شد؟
مگر مرز عفت و حیا، حدود الهی نیست؟ دعوت به کدام منکر کرده ام و نهی از کدام معروف؟!
مگر معصوم نفرمود اگر به حلال خدا حیا کنید، به حرام خدا بی پروا می شوید؟
و ...
۱۰ خرداد ۹۰ ، ۲۲:۲۲ محمد حسین . م
علیکم السلام آقای برادر !
خداوند را جدا شاکرم به خاطر اعلام آمادگی شما!
اما دو نکته هست :
اول اینکه شبهه که عرض کردم عمدتا منظورم نظرات خوانندگان این پست بود و توهین و ... به نوشته ی جناب عالی لااقل در این دو-سه باری که مطالعه کردم شبهه ای وارد نمی بینم ، الحمدلله ، البته به دلیلِ اعلامِ آمادگی تان برای بار چندم این دفعه موشکافانه تر می خوانم شاید شبهه ای یافت شود!!
دوم اینکه کلاس های بنده (و مطمئناً شما هم!) رو به اتمام است و به دنبالِ آن شروع امتحانات ! متاسفانه در حال حاضر بنده خیلی کم تر از قبل وقت دارم برای تلف کردن! (هر چند این کار را به هیچ وجه وقت تلف کردن نمی دانم ، سوء تفاهم نشود!)
تلاشم را می کنم تا آخر این هفته لیست را تکمیل کنم چرا که واقعا دیدن این نظرات از هم وطنانم و هم کیشانم و البته این سوالات و شبهه ی بی جواب ... آزارم می دهد!

خداوند ما را بر طریق هدایت استوار نگه دارد.

با تشکر از اعلام آمادگی تان ،
حاجتتان روا!
مساله اصلی به هیچ وجه پارگراف ششم پست شما و الفاظی که برای رسیدن معنایتان به کار بردید و حرف معصوم و اینها نیست!
همه اینها درست هستند
اما
مساله این است که جای این حرفها
خصوصا به این واضحی و حتا شخصی! در محیط وبلاگ که جای عمومی است و به قول خودتان خانواده رد می شود نیست!
لطفا نگویید که وبلاگ هم جای شخصی است و خب شما اینجا نیائید و ...
که این حرفها دم دستی ترین توجیه برای عدم پذیرش حق است.
مساله این است که هر حرف و عقیده را
با توجه به شرایطی که شما در انجا قرار گرفتید و مخاطبانی که با انها در ارتباط هستید،می توان با انواع الفاظ به کار برد.میشود بحث را تا یک جایی باز کرد و میشود نه!سربسته گفت.
معصوم هم که این حرف را زده اند یحتمل منظورشان مقام عمل بوده است که باعث ارتکاب یا عدم ارتکاب حرام میشود ونه لزوما تنها در مقام بیان
مثل این می ماند که کشتی گیری، در خیابان همان جور آید که روی تشک!
با این توضیح که خب همه که من را در تلویزیون اینطور دیده اند که.پس فرقش چیست؟

درباره ی الفاظ که با شما هم چنان هم نظر نیستم، چرا که رهبر معظم انقلاب در بعض سخنرانی هایشان هم از این الفاظ مثلا "سکس" استفاده کرده اند و هم از هم جنس بازی و هم از سکس با محارم و ...
و این ها را در موقعی بیان کرده اند که در آن مجلس کذا هم خانم ها نشسته اند و هم آقایان و توجه کنید اگر مثل منی این حرف ها را بر زبان بیاورد حساسیتش خیلی کم تر است تا حضرت آقا.
این که فرموده اید کشتی گیر تفاوت دارد بیرون آمدنش با روی تشک، باید عرض کنم بنده هم این طور که این جا می نویسم، پیش رفقایم صحبت نمی کنم، با این همه ملاحظه.
و نکته ی آخر این که بنده ملاحظه کرده ام رد شدن خانواده از این مکان مجازی را و اگر نه طور دیگری می نوشتم، کما این که در جمع های نیمه خصوصی همین مطالب را به زبان دیگری عرض می کنم!!!
مگر چه جوری با دوستانتان حرف می زنید شما؟؟
شما مذهبی هستید حتی با رفقایتان هم باید با ملاحظه صحبت کنید ، هر حرفی که از دل می گذرد را که نباید به زبان آورد...!!

آدم می ترسد !!

بی ملاحظه صحبت کردن فرق دارد با راحت صحبت کردن، همان طور که ما پیش معلممان یک طور حرف می زنیم و پیش برادرمان یک طور و پیش رفیقمان یک طور.
یک نتیجه گیری ساده :
برادر شما که ظاهرا 12 ساله است به وبلاگ شما سر می زند ،
پسر بچه ی 12 ساله طبیعتا به این جور مسائل وارد نیست ، یا لااقل برایش مبهم و مرموز است و نسبت به هر اطلاعات کم و محدودی که از این جور موضوعات به دستش می رسد (به طور کاملا طبیعی) مشتاق است و حریص...
این کلمات را اینجا می بیند و یک حرکت ساده برای یافتن اطلاعات! : سرچ در اینترنت.......

و خودتان در نظر بگیرید وبلاگ ها وسایت هایی که می آیند و اطلاعات اشتباه و
فاجعه ای که رخ می دهد...


هنوز هم معتقد هستید با ملاحظه این مطلب را نوشته اید و در موازین اسلامی و ...؟؟


{*دوست دارم بدانم ، فردا پس فردایی برادرتان سوالی در این مورد از شما بپرسد چگونه جوابش را می دهید..!!!
یا فرض کنید به مادرتان بگوید در وبلاگ شما این مطالب را خوانده است........!!! }

بنده آن چه را که شرع معین کرده خط قرمز خود می دانم و آن جاها که شرع من را محدود نکرده، خود محدود نمی کنم.
اتفاقا از این دست سوال برایش پیش آمده بود، آمد پرسید و جوابش را دادم. و اتفاقا به مادرمان هم گزارش داده بود و مشکلی پیش نیامد.
اولا دوستان گاهی سعی کنیم در قضاوت ها شرط انصاف یادمون نره ! این متن کاملا صحیح بود و هست و ثانیا این اقا به کسی توجه نمیکنه تو بیرون که حالا بخواد طوریش بشه ! بنده که یادمه یه باری که از نزدیک ایشونو دیدم حتی سلام هم ندادن به ما !!!!! البته الان هم نمیدونن من کیم !! و شاید نیازی هم نیست بدونن ! ولی این اقا و دوستاشون و گروهی که هستن اونقدر دغدغه تکلیف و وظیفه دارند که زمانی برای فکر به گناه هم ندارن ، ولی چون ازدواج مایه ارامشه پس نیاز همه هست و شاید اگر این ازدواج هم به دستور خدا نبود و موجب بهتر انجام دادن وظیفه و تکلیف نبود دنبال اینم نمیرفتن ! چرا که ازدواج بدون در نظر گرفتن بعد روحی و معنویش و بدون هدف الهی ارزشی نداره و همه این آقایون که یکیشم داداش خودمه کاملا این چیزا رو میدونن پس نیازی به این نیست که افرادی مثل محبت که هیچ شناخت نزدیکی از این اقا ندارند در مورد ایشون قضاوت کنند ! روزانه چندین نفر دختر با وضع آنچنانی تو دانشگاه شریف رفت و امد میکنند و اینا نه تنها طوریشون نمیشه بلکه از بدحجابی و نااگاهی این افراد احساس تکلیف میکنند که بنویسند، مستند درست کنند هرکاری از دستشون بر بیاد انجام بدند تا شاید اثری داشته باشه که البته بعضیا شبیه افرادی هستن که قران میگه کوران و کرانی هستند که خداوند بر قلبهایشان مهر زده !! و هرچه قدر هم داد بزنی نمیخوان بشنوند !!!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی