سینما در یک نما
بسم الله الرحمن الرحیم
رضا میرکریمی 23 خرداد 88 بیانیه میدهد و نتیجهی انتخابات را مخدوش میداند. چند ماه بعد رئیس سازمان تبلیغات اسلامی یک و نیم میلیارد تومان به میرکریمی پول میدهد تا فیلم بسازد. یک سال بعد میرکریمی هیئت داوران جشنواره را دارای صلاحیت برای داوری فیلمها نمیداند. هیئت داوران فیلم او را بایکوت میکند!
نظام خود درگیری دارد؟!
ابراهیم حاتمیکیا در جلسهی هنرمندان با رهبر انقلاب، از ایشان طلب سردوشی میکند به عنوان افسر در جبههی دفاع از نظام جمهوری اسلامی. چند ماه بعد میرعلائی رئیس بنیاد سینمایی فارابی به حاتمیکیا پول میدهد تا فیلم بسازد، بذرپاشِ سازمان جوانان هم، سازمان فرهنگی هنری شهرداری هم؛ و حاتمیکیا گزارش یک جشن را میسازد و هیئت داورانِ منصوب از طرف میرعلائی فیلم را بایکوت میکند، فیلمی که حقا مرگ حاج کاظم آژانس است!
نظام خود درگیری دارد؟!
اصغر فرهادی روی سن میرود و تقاضا میکند مخملباف برگردد، پیگیر وضعیت جعفرپناهی میشود، دلش برای گلشیفته تنگ شده! بلافاصله پروانهی فیلمش باطل میشود و چند ماه بعد جایزهی بهترین کارگردانی را دریافت میکند برای همان فیلم! و میرعلائی دومین فرد سینمای ایران مثل مجری روی سنِ سالن برج میلاد با فرهادی تماس میگیرد که بزرگترین جشنوارهی فرهنگی کشور را رها کرده و رفته برلین دنبال خرس!
نظام در حوزهی فرهنگ، خود درگیری دارد!
در تعارض با تفکر جمهوری اسلامی فیلم میسازند، به جمهوری اسلامی پشت تریبون فحش میدهند و جمهوری اسلامی به آنها جایزه میدهد! نظام همهی این کارها را هم که میکند، معاون سینمایی جمهوری اسلامی را "هو" میکنند! "هو" میکنند کسی را که به مسعود کیمیایی جایزه میدهد و به اصغر فرهادی و به مهناز افشار و ...
و ما میخواهیم جذب کنیم، این میشود که باز به آنها جایزه میدهیم سالِ دیگر و سالهای دیگر!
و بچه حزباللهیها به جرم حزباللهی بودن محکومند به ندیده شدن؛
آوینی به جرم حزباللهی بودن در صدا و سیما کشته میشود!
و وحید جلیلی به جرم مشابه از حوزه هنری، همان جا که به میرکریمی پول میدهد اخراج میشود!
و سید ناصر هاشمزاده نویسندهی باران و بید مجنون و زیر نور ماه و ... به همین جرم ...
و ...
رها کنم ...
بریم کنار علقمه ...
آنجا که پسر علی به نظر ارباب لوطیها را تحویل میگیرد ...
آنجا که بچه حزباللهیها را تحویل میگیرند ...
آنجا که حاج کاظم را میشود دید و آوینی را و خمینی را ...
و خمینی نوازش میکند بسیجیهایش را ...
و سید علی لبخند میزند ...
رها کنم ...
دلم تنگ شده برای لبخند سید علی روی عکس روی دیوار ...
تمام کنم که دیگر میخواهم زل بزنم به نایب امام زمانم، زل بزنم به عکسی که اگر هیچ کس حزباللهیها را تحویل نگیرد، او میگیرد ...
من میدانم که او دعا میکند ما را ...
یعنی خدا کند که دعا کند ما را ...
عرضم تمام؛ بریم کنار علقمه ...
منم زل زدم به عکسش.....
کی مثل اونو داره تو دنیا؟ خوش به حال بچه حزب اللهی ها
راستی سینمای کشور ما ربطی به جمهوری اسلامی هم داره؟!!! من هر چقدر نگاه می کنم نمی بینم..... اسلامی؟؟!! کدوم فیلم؟ کدوم بازیگر؟