کهف

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

Title-less

گفته بودی که برایت غزلی من بسرایم،

تو ندانی که غزل‌دانی من خشک شد آن‌گه که تو رفتی؟

۹۰/۰۱/۱۳
سید طه رضا نیرهدی

نظرات  (۱۳)

بکن ای صبح طلوع....

بکن ای صبح طلوع ...
۱۳ فروردين ۹۰ ، ۰۲:۱۳ سدره المنتهی
شبی به خواب دیده ام که می آیی
گلی ز باغ غزل چیده ام که می آیی
و حجم سنگی خود را برای آغوشت
چه عاشقانه تراشیده ام که می آیی
با سلام خدمت شما
عالی بود
بکن ای صبح طلوع ...
۱۳ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۲۱ مجتبی احسانی
سلامی ز بی نشانی
غزلی کز من گوینده سماعت باشد
به اصولی که در آن طبع کند کار بگو
گفتی غزل بگو چه بگویم؟مجال کو؟
شیرین من برای غزل شور و حال کو؟
منظورم " راز " بود !!! ببخشید عادت ندارم کامنت هایی که میذارم رو چک کنم !!!
۱۵ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۳۲ لعل ابی تراب
مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع ..... امشبی را شه دین ....


آن صبح نباید طلوع می کرد که کرد!

و این صبح باید طلوع کند ...

که می کند!

ان شا الله که می کند...
۱۵ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۴۷ محمد حسین . م
...

"تو" یعنی چه کسی ؟
چرا به روح اله سلیمانی نمیگی بیاد وبش رو به روز کنه ؟
ای بابا
۱۶ فروردين ۹۰ ، ۲۳:۳۲ یک فنجان فکر
با " بد فکری به جای همفکری " بروزم
قرار به خاک بازی هم اگر باشد
چه خوب تر که کودکت را
روی رمل های فکه رها کنی؛
زمین گاهی
راه آسمان را خوب نشان می دهد
قرار به خاک بازی هم اگر باشد
چه خوب تر که کودکت را
روی رمل های فکه رها کنی؛
زمین گاهی
راه آسمان را خوب نشان می دهد
شما نبودید بانو، ولی نوبت بنی‌هاشم که رسیده بود، آقا گفته بودند اوّل از همه علی، فقط قبلِ رفتن چند قدم جلوی چشم‌هام راه برود. شما نبودید ولی همه دیدند علی که راه می‌رفت، آقا دست‌هاشان را به آسمان بلند کردند و خودِ خدا را به شهادت طلبیدند که جوانی را به میدان می‌فرستد که شبیه‌ترین خلایق است به پیام‌بر، که هر وقت کسی دلش برای پیام‌بر تنگ می‌شد، علی را نگاه می‌کرد. شما نبودید آن لحظه‌های دل‌کندن اهلِ حرم از علی... شما نبودید آن لحظه‌های سخت‌تر، آن‌جا که صدای«یا ابتاه علیکَ منّی السّلامِ» علی بلند شد. آن‌جا که میان‌ هلهله‌های دشمن، آقا زانو به زمین زدند، صورت‌شان را گذاشتند روی صورتِ علی و گفتند: بعدِ تو خاک بر سرِ دنیا. آه... شما نبودید وقتی آقا مستأصل مانده بودند که این مصحفِ پاره پاره را، این آیه‌های مکّی و سوره‌های مدنی را چه‌طور جمع کند، برگرداند به خیمه‌ها. شما نبودید بانو و چه خوب که نبودید.

***
سلام مادرِ علی بزرگ‌تر! سلام بر دامانِ پاکِ شما که شبیه‌ترینِ مردم به پیام‌برِ خدا را پرورید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی