در باب یهود مدرن.
بسم الله الرحمن الرحیم
در اواخر قرن نوزدهم در تاریخ 20 اوت 1897 اولین کنگرهی جهانی قوم یهود در شهر بازل سوئیس برگزار شد و برزل در آن جا اعلام کرد : " خط مستقیمی میان بازل و اورشلیم وجود دارد که باعث بازگشت قوم یهود و ایجاد دولت صهیونیزم میشود. " و در سال 1948 تنها سه سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم رژیم صهیونیستی تشکیل و کشور اسرائیل ایجاد میشود و به عضویت سازمان ملل در می آید در حالی که این سازمان کمتر از پنجاه عضو دارد.
در آن کنگرهی آغازین مشکلات قوم یهود از گذشته تا آن روز بررسی میشود و در نهایت به انتشار رسالهای میانجامد که پاسخ مشکلات یهود است و آن پاسخ چیزی نیست جز " تشکیل نظام یهود " جمع بندی این کنگره آن میشود که یهود برای حل مشکلات خود باید یک حکومت قومی-نژادی تشکیل دهد و جز این چارهای نیست. لذا به ضمیمهی رساله، نامهای ارسال میشود به رئیس دولت وقت آلمان و مسئلهی تشکیل حکومت یهود در آن مطرح میشود.
سران قوم یهود شروع میکنند به جمع کردن یهودیان از سراسر عالم و تشویق آنها به مهاجرت به اورشلیم. البته چند نقطهی دیگر برای استقرار یهودیان عالم پیشنهاد میشود مثل آرژانتین و افریقای جنوبی و جزیرهی برمودا و ... که در نهایت وادی مقدس انتخاب میگردد.
در این جا باید چهار سؤال را پاسخ دهیم :
1- بنی اسرائیل چه کسانی هستند؟
2- یهودیان چه کسانی هستند؟
3- صهیونیستها چه کسانی هستند؟
4- آنهایی که مردم اسرائیل خوانده میشوند چه کسانی هستند؟
حضرت یعقوب (اسرائیل) ده فرزند داشت که یکی از آنها به نام جناب یوسف (علیه و علی نبیّنا صلوات المصلین) بعد از سپری شدن ماجراهایی به سلطنت در مصر رسید. بعدا برادرانش به مصر مهاجرت کردند و هشت فرزند یعقوب با خاندانشان گم شدند و دو فرزند دیگر یعقوب که یکی از آنها یهودا بوده در مصر سکونت میکنند و خاندانی به هم میزند. پس بنی اسرائیل یک قوم است.
یهودیان اصطلاحاً به پیروان حضرت موسی (ع) گفته میشود و در نظر خود ایشان به آن دسته از قوم بنی اسرائیل اطلاق میشود که همراه حضرت موسی (ع) از مصر فرار کردند و در منطقهی فلسطین امروزی سکونت کردند. هر چند در نظر اوّل یهود یک دین به نظر میرسد و البته نگاه و نظر قرآن هم همین است، خود ایشان جنبهای قومی و نژادی به یهود میدهند و نظرشان آن است که هیچ غیر بنیالیهودی حق ندارد و اصلاً نمیتواند یهودی شود. لذا است که بر خلاف همهی ادیان که تلاش دارند تعداد پیروان خود را افزایش دهند، یهود هیچ این هدف را ندارد و از این رو است که تعداد یهودیان عالم بسیار اندک است. اصلاً شرط یهودی بودن آن است که مادر یهودی باشد. البته یهود را اگر به منزلهی یک دین تلقّی کنیم، مانند هر دین دیگری فرقهها دارد و تفکّرهای متفاوتی میان آنها است، آن چه بنده عرض کردم تفکّر غالب میان ایشان در سراسر عالم است.
البته مطالعات مردم شناسی و ژنتیک نشان داده که ادعای قومیّت همهی یهودیان عالم چندان صحیح به نظر نمیرسد چرا که ژن یهودی ساکن مسکو و یهودی ساکن عراق مثلاً، خیلی شباهت ندارد. رها کنم!
صهیونیزم یک تفکّر مدرن است برای یهود. یک نگرش آخرالزمانی و آن این که برای ظهورِ منجی در عالم، مردم یهود باید از سراسر عالم در اورشلیم جمع شوند. این تفکّر فقط میان یهودیان هم نیست، یعنی مسیحیانی هستند که این باور را دارند و حتی مسلمانانی. لذا صهیونیزم مسیحی داریم و صهیونیزم مسلمان. مثلاً همهی تلاشهای صادقانهی دولت نئو محافظهکار در امریکا برای استقرار یهودیان در اسرائیل ناشی از اعتقاد شدید آنها به تحقق وعدهی الهی بعد از استقرار یهودیان عالم در بیت المقدس است!
و مردم اسرائیل را اصطلاحاً آن یهودیان میدانیم که از کشورهای خود مهاجرت کرده و ساکن سرزمینهای اشغالی شدند. واضح است که وجود دارد اسرائیلی که صهیونیست نباشد. مثلاً یک یهودی بدبخت را با خانوادهاش در اکراین تصوّر کنید که به خاطر شرایط خوب و تسهیلاتی که در اختیارش قرار میدهند مهاجرت میکند اسرائیل و همچنین وجود دارد صهیونیستی که به خاطر مصالحی همچنان ساکن مثلاً سوئیس باقی مانده یا امریکا.
حال با این توضیحاتی که عرض شد فکر میکنم قضایا روشن شده باشد. وقتی در کنگرهی یهود تصمیم بر آن میشود که دولت نژادی یهود تشکیل شود، احتیاج پیدا میشود به تفکّری با ساختار مدرن تا یهودیان عالم را تشویق کند به مهاجرت به وادی مقدس. برای آن که یهود ساکن نروژ که اتفاقاً بسیارهم از زندگیاش راضی است را وادار به مهاجرت کنند، شروع میکنند به تبلیغ تفکّر صهیونیزم و با این کار یهودیان عالم با مهاجرت به فلسطین انگار که تکلیف شرعی خود را انجام میدهند. آن دیگران را هم که نمیآیند به نحوی دیگر وادار میکنند. مثلاً گلدمن میگوید در عراق بسیار بمب گذاری کردیم تا یهودیانش حاضر شدند عراق را ترک کنند و به فلسطین بروند. در اروپا لولوی سرخرمنی به نام هیتلر را علم میکنند و بعد هم آن قدر داد و بیداد میکنند تا یهودیان اروپا از ترس فرار کنند و در آرژانتین بحران اقتصادی و ...
با تفکّر صهیونیزم مشکل بحران هویّت مردم اسرائیل هم حل میشود. دیگر پسری از پدرش نمیپرسد که " پدر جان! ما تا دیروز آلمانی بودیم. چه طور شد که یک دفعه شدیم اسرائیلی؟!" یا مثلا دیگری: "تا دیروز روسی صحبت میکردیم و از امروز باید عبری حرف بزنیم! و ... " چرا که همهی این سؤالها پاسخی در گفتمان دینی یهود مدرن پیدا میکند.
البته امروز با بالا رفتن سطح توقع مردم اسرائیل بحران هویّت به اصلیترین چالش پیش روی دولتمردان این رژیم مبدّل شده است و دلیل آن که هر چند وقت یک بار اقدام به درگیری با لبنان یا فلسطین یا کشتی آزادی و ... میکنند از آن جهت است تا به مردمشان بگویند : " ببینید همهی دنیا علیه شما هستند؟ ببینید اینها از یهود کینه دارند. ببینید اینها میخواهند شما را بکشند. و ببینید که ما از شما دفاع میکنیم. و ... " هر چند حمله به کشتی آزادی از نگاه ما بسیار کار احمقانهای است و حمله به غزه فقط منجر به منفور شدن آنها در جهان میشود امّا در دستگاه مختصات آنها این اقدامات اجتناب ناپذیر است برای پر کردن بحران هویّت.
خلاصه آن که پس از سالها تبلیغات و مهاجرت مدام و خرید زمینهای فلسطین در سال 1948 دولت اسرائیل اعلام موجودیّت میکند و جز در کشورهای اسلامی در دنیا آب از آب تکان نمیخورد. بعد در طول سالها به همین حد زمینهای خود هم اکتفا نمیکنند و دیگر زمینهای فلسطین را هم به زور اسلحه و کشتار فتح میکنند و آب از آب تکان نمیخورد. در اردوگاه صبرا و شتیلا مرد و زن و بچّه و گاو و گوسفند را میکشند و آب از آب تکان نمیخورد. و آن قدر جنایتهایشان را تکرار میکنند که جنایت اسرائیل برای مردم دنیا عادی میشود. وحشیگریهای آنها جزئی از زندگی بشر امروز است و اصلاً هیچ کس عین خیالش هم نیست.
نکتهی آخر آن که میگویند در جریان جنگ دوم جهانی شش میلیون یهودی کشته شدند که قطعاً دروغ میگویند و اصلاً یک دهم چنین عددی محال است که تحقق یافته باشد، به غرامت این کشتهها اسرائیل را جایزه گرفتند و پرداخت سالانهی آلمان را و این همه مظلومنمایی در عرصهی بین المللی را. هر چند آمارها متفاوت است ولی تقریب قضیه آن است که حدود نیمی از کشتههای چهل میلیونیِ جنگ جهانی دوم اهل شوروی سابق بودهاند و این در حالی است که در نیمی از جنگ، شوروی اصلاً حضور نداشته! فقط سه میلیون آلمانی در شوروی سابق کشته شدهاند و ...
چه سهمی به ملّتهای اینها رسید؟
هزینهی جنگ دوم را چه ملتهایی پرداختند؟ و به کام چه نژادی تمام شد؟
و اولمرت در سال 2006 گفت: اورشلیم قلب تپندهی صهیونیزم و مرکز آرزوها و دعاهای قوم یهود در طول سالها بوده است.
... و به خدا قسم ما این آرزوهای سالیان دراز را بر آنها حرام خواهیم کرد ...
دوپینگ کردید؟؟؟؟
همیشه این طوری سریع آپدیت شوید ! خیلی خوب است!
موفق باشید!