توصیف!
به نام خدا
توصیف درس
در مدرسه، درس های مختلف و متنوعی وجود دارد. نام یکی از آن ها درس فیزیک است. دانش آموزان وقتی که وارد دبیرستان می شوند، باید با این درس سر و پنجه نرم کنند. اما اگر دانش آموزان بتوانند در مدارس ممتاز و سطح بالا قبول شوند، از همان راهنمایی با این درس سر و کار دارند.
درس فیزیک از درس های سخت مدرسه است و از این درس نمره گرفتن (یعنی نمره خوب گرفتن) هم کار آسانی نیست و به تلاش زیادی نیازمند است. درس فیزیک درباره ی مسائلی از قبیل حرکت کردن و سرعت ، جرم و گرانشی و چگالی و ... و فرمول های مربوط به آن هاست. ما در این درس حفظی کار نمی کنیم، بلکه باید آن قدر مسئله حل کرده باشیم تا وقتی با مسئله ی جدیدی روبه رو شدیم، دست و پایمان را گم نکنیم و با اندکی فکر و تامل بتوانیم مسئله را حل کنیم و مسائل برا ما مانند یک سد نباشد. ما در مدرسه معلمی به نام آقای نیرهدی داریم که دبیر درس فیزیک ما می باشد. من در این نوشته ی خود درباره ی نیرهدی توضیحاتی می دهم تا شما او را بشناسید. در واقع او را توصیف خواهم کرد.
توصیف ظاهری
روز اول که ما معلم فیزیک خود را نمی شناختیم وقتی برای اولین بار او را دیدیم خیلی تعجب کردیم. چون او موی بلندی داشت و ظاهرش مانند این جوان های سوسول و فوفول بود. ولی بعد که ما متوجه شدیم که خیلی مذهبی بوده و سید هم هست و اصلا به ظاهرش نمی توان هم چنین باطنی را نسبت داد.
او فردی است که 21 سال سن دارد. دارای قدی بلند که حدودا 190 سانتی متر می شود هست. نه خیلی لاغر است و نه چاق. چون آدم های قد بلند که ورزش نمی کنند معمولا قناس می شوند. ولی او نه عادی است. حدودا بین 90 تا 100 کیلو وزن دارد به خاطر قد بلندش. ولی اگر همین جوری او را ببینید اصلا چاق نیست. عینکی است و تقریبا همیشه عینکش روی چشمش می باشد. عینک او یک چیزی در حدود مستطیل مایل به بیضی است و شیشه ی آن بی رنگ است. موهای او مشکی می باشد و ریش یا سبیل نمی گذارد؛ مگر این که کمی ته ریش با مدل خاص داشته باشد که آن هم به چشم نمی آید. بینی او متوسط است و طوری نیست که درنگاه اول جلب توجه کند. لباس های او هم معمولا یک شلوار لی مشکی (سرمه ای) است و لباس او در روزهای عزا مشکی و بقیه اوقات ساده است و شکل مخصوص و قابل توجهی ندارد و در واقع معلمی تجملی نیست با این که خیلی جوان است.
توصیف اخلاق
درباره ی اخلاق او مطالب زیادی هست که باید گفته شود و آن ها قابل توجه هم هست. آقای نیرهدی در یک المپیاد فیزیک توانسته مدال طلا را بگیرد و در بحث فیزیک خیلی علم و دانش دارد. اکثر اوقات فراغت خودش را نیز با خواندن کتاب و مطالعه پر می کند. همین یکی از دغدغه های بچه ها سر کلاس او است. چون او خودش به مطالعه کردن علاقه دارد انتظارش از بقیه این است که آنان هم از مطالعه خوششان بیاید. به این معلم ها که درک درستی از وضع الان بچه ها ندارند نمی توان این موضوع را که کسی حوصله ی درس خواندن را در این دوره و زمانه ندارد ثابت کرد. آنان انتظار دارند که دانش آموزان مانند خودشان باشند و مطالعه مخصوصا فیزیک باید از علایق آن ها باشد. برای همین این افراد معمولا دانش آموزان را نصیحت می کنند که باید درس بخواند تا موفق شود. آقای نیرهدی هم این طوری است و سعی دارد ما را درس خوان کند.
از نکات جالب درباره ی او این است که موقعیت شناس است و در هر موقعیت بهترین کار را می کند اما همیشه موقعیت را خودش به وجود می آورد و اگر در کلاس ها برای تغییر فضا کاری کنند او از در مخالفت بیرون می آید و حال و هوای کلاس را عوض می کند. اکثر مواقع هم او کلاس را به طور جدی برگزار می کند و کم تر بحث را به سوی خارج از کلاس می کشاند. اما یک بار ثابت کرد که اگر خواست هر کاری می کند و من نتیجه ی بالا را هم از روی همین کار او فهمیدم. جلسه ی قبل از سمینار بود که همه کلاس را به هوای پروژه پیچوندن و تعداد کمی در کلاس باقی ماند. برای همین ما کلا درباره ی خاطرات با مزه ی زندگی مان حرف زدیم و کلاس خوب برگزار شد. بعد از کلاس هم در زنگ دوم پائین رفتیم و مشغول به بازی کردن با توپ های مختلف شدیم.
او روی حرف خودش خیلی محکم می ایستد و اصلا بذل و بخششی ندارد. مثلا وقتی یکی را می خواهد از کلاس بیرون بیندازد اصلا چیزی جلوی او را نمی گیرد. البته به نظر من چون او جوان است و امسال برای اولین بار معلم شده کمی از احساس ریاست میخواهد زیادی استفاده کند و خودش را سبک نماید. حق هم دارد برای اولین سال تدریس واقعا معلم خوبی است و نشان داده که می تواند در سال های بعد هم معلم باشد.
شیوه ی تدریس
همان طور که گفتم او خیلی درباره ی مسائل فیزیکی اطلاعات دارد و سطح علم و دانش و آگاهی اش نسبت به درس های ما بالا است و خوب می تواند تدریس کند.
در زمان تدریس او شمرده شمرده و به آرامی مسئله را باز می کند و خیلی خوب درسش را می دهد ولی یک مشکل هم دارد. چون او خیلی اطلاعات دارد، انتظار دارد که درس را ما به دفعه ی اول بفهمیم و دیگر تکرار زیادی روی درس ندارد. برای همین اگر در برخی موارد درس زیادی پیچیده شود معمولا کسی چیزی نمی فهمد و همین سر امتحان ها باعث مشکل برای دانش آموزان می شود.
یک مشکل دیگر هم دارد. آن هم نداشتن مدیریت زمان است. یعنی او از زمان بهینه استفاده نمی کند و وقت زیادی از کلاس را به هدر می دهد. همین امر هم در کمتر شدن تمرین روی درس های سخت تر موثر است. اگر او وقت را بهتر زمانبندی کند دیگر نقصی در درس دادنش نیست. چون واقعا خوب کار می کنند.
نحوه تعامل با دانش آموز
او سن کمی دارد و جوان است و همین او عوامل موثری است که بچه ها با او احساس صمیمیت کنند و راحت تر با او ارتباط برقرار کنند. خود او هم اجتماعی است و تقریبا مشکلی برای برقراری ارتباط ندارد. پس تعامل او با دانش آموزان خوب است.
پینوشت: همان طور که متوجه شدید، متن بالا، انشای یکی از شاگردان من است در باره ی من! و قصه آن است که دبیر زبان فارسی بچه ها، تکلیفشان کرده یکی از معلمانشان را به انتخاب خود توصیف کنند و آن شاگرد بنده خدا هم بنده را برگزیده.
البته بنده قویا خیلی از موارد فوق را تکذیب می کنم. مثلا آن موقع که معلم این بنده خدا بودم وزنم به زور هفتاد و پنج شش کیلو می شد!
و مثلا کلا یادم نمی آید در طول عمرم شلوار لی مشکی پوشیده باشم!
و در هیچ المپیاد فیزیکی مدال طلا نگرفته ام!
یا این که من چه طور شمرده، شمرده و خیلی خوب درس می داده ام و در همان پاراگراف اگر مسئله پیچیده می شده هیچ کس چیزی نمی فهمیده!
و خیلی چیزهای دیگر که رها کنم ...
آقای محمدحسین از کجافهمیدید من آقاهستم ؟ واقعا برام مسئله شده؟؟